مطالعه و بررسی شش سیگمای ناب با رویکرد اثر بخشی فردی در سازمان (مطالعه موردی : شهرداری تهران)

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 377

فایل این مقاله در 34 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

TCCONF04_205

تاریخ نمایه سازی: 7 تیر 1400

چکیده مقاله:

مفهوم شش سیگما در ابتدا به منظور بهبود کارایی و کیفیت محصولات تولیدی ایجاد شد اما امروزه به طور گسترده توسط موسسه های مالی،بیمارستان ها، خرده فروشی ها و سایر صنایع خدماتی نیز مورد استفاده قرار می گیرد. شش سیگمای ناب تلفیقی از دو مفهوم است: تولیدناب کههدف آن کاهش اتلاف است و شش سیگما که به شرکت ها کمک می کند تا تغییرات فرایند و خرابی های خود را کاهش دهند.به طور کلی، اهداف اصلی رویکرد شش سیگمای ناب، کاهش اتلاف، افزایش رضایت مشتری، کاهش زمان انجام فعالیت ها و افزایش کیفیتمی باشد. حصول بهبودهایی در زمینه های فوق اغلب منجر به صرفه جویی قابل ملاحظه ای در هزینه های سازمان، ایجاد فرصت هایی جهتحفظ مشتریان، تسخیر بازارهای جدید و افزایش اعتبار و اطمینان برای کالاها و خدمات سازمان می گردد. شش سیگمای ناب چیزی بیش ازپروژه های بهبود است.گروه مشاورین ناب در راستای اجرای پروژه های شش سیگما در سازمان ها از رویکردی استفاده می کند که به مشتریان کمک می کند تا تنهابرروی تغییر فرایندهایی تمرکز کنند که به سرعت، تفاوت ها و بهبودهای جهشی معناداری ایجاد کرده و مستلزم سرمایه گذاری اندکی باشند.:خدمات مشاوره ما در حوزه شش سیگمای ناب منجر به نتایج ذیل در سازمان ها می گردد :سرعت عملیات، کیفیت، کاهش هزینه و رضایت مشتریانشناسایی عوامل و محرک های سود اقتصادی و ارزش سهامداران به منظور ایجاد پرتفولیو پروژه های بهبودایجاد قابلیت سازمانی برای ایجاد و حفظ یک مزیت عملکردی فرایندیایجاد تغییر فرهنگ سازمانی و خلق یک زبان مشترک نیروی انسانی نقش سازنده و کلیدی در پیشبرد ماموریت ها، هدف ها، سیاست ها، خط مشی ها و استراتژی های سازمان داراست و از ارکان رشد و بقای سازمان محسوب می گردد .در هر سازمانی به منظور اثربخش نمودن امور و نیل به هدف های سازمانی از معیارهایی استفاده می کنند. اهم این معیارها عبارتند از جذب، آموزش و حفظ نیروی انسانی کارآمد و متخصص. از آنجا که ویژگی های فردی منابع انسانی با اثربخشی سازمانی رابطه دارد، در این راستا محققین برای دستیابی به نتایج مطلوب هدفهای علمی و کاربردی را مدنظر قرار دادهاند. بدین منظور قصد بررسی و پاسخگویی به این سوالات را دارند: (۱) آیا بین سابقه کاری منابع انسانی واثر بخشی مدارس غیر انتفاعی رابطه معنی داری وجوددارد؟ (۲) آیا بین تحصیلات منابع انسانی و اثر بخشی مدارس غیر انتفاعی رابطه معنی داری وجود دارد؟ (۳) آیا بین شخصیت منابع انسانی و اثربخشیمدارس غیر انتفاعی رابطه معنی داری وجود دارد؟ در این تحقیق، سابقه کار، تحصیلات و شخصیت متغیر مستقل و اثربخشی متغیر وابسته درنظر گرفته شده است. با توجه به سوالات تحقیق سه فرضیه برای آن تدوین گردید که برای تجزیه و تحلیل فرضیه ها پرسشنامه ۴۷ سوالیمشخص گردید که بین سابقه کاری » کای دو « طراحی، توزیع و جمع آوری شد. پس از بررسی و تحلیل سوالات و آزمون فرضیه ها به روشمنابع انسانی و اثربخشی (فرضیه اول) رابطه معنی داری وجود ندارد ولی بین تحصیلات و شخصیت منابع انسانی و اثربخشی سازمانی (فرضیهدوم و سوم) رابطه معنی داری وجود دارد.عرصه کنونی کسب و کار ، تصویری جدید از سازمان ارائه می کند با این نگرش جدید ، سازمان مجموعه ای از فرایندهایی است که هدف آنهاایجاد ارزش برای مشتری است و مستلزم ایجاد ارزش برای مشتری ، آفرینش ارزش در خود سازمان است . برنامه سازمانی که می خواهدرویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سیگما هاست و در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسیدن به سطح شش سیگما (sixsigma) یعنی ۳.۴ خطا در یک میلیون فرصت می باشد . مفهوم بنیادی تفکر ناب ، در ریشه کن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمان نهفته است . تفکر ناب نگرشی است ، برای افزایش بهره وری و ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردن هزینه ها و اتلافات به این ترتیب میتوان دروازه ورود به سرزمین سیگما ها را ، رفع عیوب ، اتلافات و خطاهای مشهود از طریق روشهای سریع ، نظیر مفاهیم و تکنیک های تفکرناب (lean thinking) دانست. چرا که برای افزایش نرخ سیگما نیاز است افزایش نمایی در کاهش عیوب و اتلافات بوجود آید.با گذار از سیگماهای پایین تر به سیگمای بالاتر کانون توجه طرح های بهبود سازمان بر فرایند ها منعطف می گردد . متدولوژی شش سیگمااین امکان را به سازمان ها می دهد که با بهره گیری از این متدولوژی ، خطای فرایندها را به حداقل رساند از طرفی تئوری محدودیت ها (TOC)معتقد است که هر سیستم (متشکل از یک یا چند فرایند) دست کم دارای یک محدودیت است و وجود محدودیتها نشان دهنده پتانسیل برای رشد و انجام تغییرات نتیجه بخش می باشد . تمرکز اصلی تئوری محدودیت ها از طرفی بر افزایش بهره وری ازطریق مدیریت محدودیت ها و ازطرف دیگر افزایش کمی و کیفی خروجی فرایند هاست . پیاده سازی ، بکار گیری و بهره مندی توامان نظام تفکر ناب ، متدولوژی شش سیگماو مدل تئوری محدودیت ها ، بعنوان طرح های های بهبود (improvement programs) می تواند برنامه راهبردی اغلب سازمان ها وبنگاه های اقتصادی جهت نیل به هدف بنیادین خود یعنی ایجاد ارزش برای مشتری باشد.

نویسندگان

زهرا آزادبرمی

کارشناس ارشد جغرافیا گرایش برنامه ریزی شهری دانشگاه آزاد اسلامی ، کارشناس مسئول دبیرخانه اداره کل تشخیص و وصول درآمد شهرداری تهران