مقایسه ی نیمرخ هوشی بین دانش آموزان عادی با مهارت بیش فعالی در نارساخوانی براساس وکسلر4 دردوره ابتدایی

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 412

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

EPCONF07_142

تاریخ نمایه سازی: 25 فروردین 1400

چکیده مقاله:

پژوهشگران اعتقاد دارند که آزمونهای هوش عمومی نظیر وکسلر اطلاعات مفیدی درباره توانایی هوشی دو اختلال بیش فعالی/ نارساییتوجه و اختلال یادگیری که تحت عنوان دو اختلال چالش برانگیز در حوزه روانشناسی وتعلیم وتربیت از آنها نام برده میشود، فراهم می آورد هرچند ابزار تشخیص نهایی محسوب نمیگردد (علیپور، برادران و ایمانیفر1394، به نقل از تادی، کونتنا، کاریا، ونتورینی و وندیتی1 ؛.(2011 اصطلاح اختلالات یادگیری را دولت فدرال آمریکا درسال1977 چنین تعریف کرد: » اختلالات یادگیری خاص« به معنی اختلالی است در یک یا بیش از یک فرایند روان شناختی پایه که در فهم یا کاربرد زبان گفتاری یا نوشتاری دست اندرکار است، که ممکن است خود را به صورت توانایی ناقصی در گوش دادن، فکرکردن، حرفزدن، خواندن، نوشتن، هجیکردن، یا انجام محاسبات ریاضی نشان دهد. این اصطلاح شامل شرایطی از قبیل نقصهای ادراکی، آسیب مغزی، آسیبهای کارکرد جزیی مغز، نارساخوانی، و زبان پریشی تحولی میشود. اما کودکانی را که مشکلات یادگیری آنان درنتیجه نقصهای بینایی، شنوایی، یا حرکتی بوده یا بر اثر عقب ماندگی ذهنی، یا پریشانیهای هیجانی یا محرومیتهای محیطی، فرهنگی، یا اقتصادی ایجاد شده باشد، شامل نمیشود (کریمی،.(1387 همچنین در تشخیص دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری دامنه وسیعی از اطلاعات لازم است به عبارت دیگر از نقاط ضعف و قوت این نوع دانش آموزان بایستی ارزیابی دقیقی صورت گیرد و در این ارزیابی از آزمونهای مختلفی همچون آزمون هوش و آزمونهای مربوط به توانایی ادراکی و هماهنگی بینایی – حرکتی و توانایی های بینایی استفاده گردد (یارمحمدیان،.(1387 آدریانا (2001) معتقد است تفاوت معنیداری بین هوش و پیشرفت تحصیلی این دانش آموزان وجود دارد که با انحراف استاندارد پایینتر از توانمندیهای هوش خود عمل میکنند و تا زمانی که این گونه دانش آموزان دچار شکستهای مکرر تحصیلی نگردند مورد شناسایی قرار نمی گیرند. برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر، مصاحبه با والدین و معلم و مشاوره های کلاسی و بررسی تعاملهای دانش آموز با همکلاسهای خود ضروری میباشد. یکی از آزمونهایی که در تشخیص این گونه دانش آموزان به کاربرده میشود وکسلر4 میباشد. توانایی یادگیری تا حد بسیاری به حافظه وابسته است تأثیرات یک تجربه یادگیری میبایست حفظ ونگهداری شود تا پس از متراکم شدن این تجربیات یادگیری رخ دهد. حافظه یک بخش ذاتی از فرایند یادگیری است. بسیاری از کودکان دچار ناتوانی یادگیری، یک نوع مشکل حافظه ای دارند. بدین منظور، پژوهشی با هدف تعیین تأثیر آموزش حرکات ریتمیک ایروبیک بر کارکرد حافظه ی کوتاه مدت وحافظه شنیداری دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری توسط )قربانپور، پاکدامن، رحمانی و حسینی 1392 ( انجام شده است. نتایج نشان داد که آموزش حرکات ریتمیک ایروبیک بر بهبود حافظۀ کوتاه مدت و حافظۀ شنیداری دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری تاثیر مثبت دارد. این نتایج حاکی از آن است که که آموزش حرکات ریتمیک ایروبیک میتواند حافظه کوتاه مدت و شنیداری دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری را در مقطع ابتدایی بهبود بخشد. در پژوهشی که توسط )علیپور، برادران، ایمانیفر 1394 ( تحت عنوان: مقایسۀ کودکان مبتلا به بیش فعالی/ نارسایی توجه، ناتوان یادگیری وکودکان بهنجار بر اساس مؤلفه های آزمون هوشی وکسلر کودکان)ویرایش چهارم( انجام شد نتایج نشان داد که کودکان بهنجار در تمامی زیرمقیاسهای این آزمون )درک کلامی، استدلال ادراکی، حافظه فعال وسرعت پردازش( از دو گروه دیگر عملکرد مطلوبتری داشتند. همچنین نتایج نشان داد که کودکان دچار ناتوانی یادگیری در زیر مقیاس حافظه فعال نسبت به کودکان مبتلا به بیش فعالی / نارساییتوجه، وضعیت مطلوبتری داشتند. در پژوهش اثر بخشی مداخلات عصب روان شناختی بر مؤلفه های خواندن)سرعت، دقت ودرک خواندن(که توسط )جدیدی فیقان، عابدی، جمالی پاقلعه وصفری، 1393 ( انجام شد دانش آموزان نارساخوان به این نتیجه رسیدند که مداخلات عصب روانشناختی)مهارتهای زبان، حافظه کاری، تقویت توجه کارکردهای اجرایی و پردازش بینایی فضایی( بر بهبود مؤلفه های خواندن )سرعت، صحت ودرک خواندن( – دانش آموزان نارساخوان تأثیر داشته است. در مطالعۀ مقایسه نامیدن و عملکرد مؤلفه های سه گانه حافظه فعال در کودکان نارساخوان و عادی توسط )صفرپوردهکردی، وفایی و افروز، 1390 ( دریافتند که بین دو گروه نارسا خوان و عادی در هر یک از آزمونهای حافظه فعال، به جز یادآوری مکعب وسرعت نامیدن، تفاوت معناداری وجود دارد. درمقایسۀ حافظه فعال بین دانش آموزان نارساخوان و دانش آموزان عادی ) شریفی، زارع وحیدری، 1392 ( دریافتند که حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان در سطح قابل ملاحظه ای پایینتر از کودکان بهنجار میباشد. درپژوهش کاربرد چهارمین ویرایش آزمون هوشی وکسلر کودکان در تشخیص اختلال زبان نوشتاری و ریاضی )شریفی و ربیعی، 1391 ( به این نتیجه رسیدند که در بین سه گروه تفاوت معناداری بین خرده آزمونهای مکعب، مفاهیم تصویری وهوش بهر استدلال ادراکی وجود دارد. کاسار؛ تریمن؛ ماتس؛ پولو؛ کسر ( 2005 ( در پژوهشی مهارت واجخوانی 25 نفراز کودکان دارای مشکل نارساخوانی با 25 نفرازکودکان معمولی مورد مطالعه قرار دادند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که کودکانی که دارای نارساخوانی هستند درانجام مهارتهای شمارش فونتها وهجیکردن غیرکلمه ای تفاوتی با گروه معمولی ندارند. نتیجه تحقیق نشان میدهد که معلمان با تجربه بین این دو گروه تفاوتی قائل نمیشوند. از آنجا که در مراکز اختلالات یادگیری یکی از ابزارهایی که برای تشخیص و شناسایی مبتلایان به این اختلال بکار میرود، آزمون وکسلر کودکان )ویرایش چهارم( میباشد براساس نقاط قوت و ضعف مشخص شده در پروفایل، راهکارهای درمانی برنامهریزی میشود، بنابراین پژوهش حاضر در صدد خواهد بود که به مقایسه پروفایل این آزمون بعد از اجرا در میان دانش آموزان عادی و دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی بپردازد تا مشخص نماید که هرگروه در چه زمینه هایی ضعف و در چه زمینه هایی قوت نشان خواهند داد و براساس آن به ارائه راهکار درمانی پرداخته شود و همچنین به مقایسه هفت هوش بهر آن در میان این دوگروه بپردازد. پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این فرضیه است که بین مولفه ای نیمرخ هوشی دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال نارساخوانی تفاوت وجود دارد.هدف پژوهش حاضر مقایسه ی نیمرخ هوشی بین دانش آموزان عادی و و مبتلا به اختلال یادگیری نارساخوانی براساس وکسلر 4 در پایه های ششم ابتدایی شهرسنندج بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر و دختر پایه ششم - ابتدایی مدیریت آموزش وپرورش شهر سنندج تشکیل میدهد. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از دانش آموزان پایه ششم شهر سنندج میباشد که تعداد 30 نفر دانش آموز عادی و تعداد 30 نفر دانش آموز مبتلا به اختلال نارساخوانی)مراکز ناتوانی های یادگیری( به صورت نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس از بین جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل آزمون وکسلر 4 است. روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره است. نتایج نشان داد که بین گروه عادی و نارساخوان از لحاظ مولفه های نیمرخ هوشی دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بین فهم کلامی، سرعت پردازش، حافظه فعال و استدلال ادراکی و مولفه های آن در دو گروه عادی و نارساخوان تفاوت معنادار وجود دارد.

نویسندگان

حیدر کریمی

استاد دانشگاه ازاد سقز

رزگار لطفی

کارشناس فناوری و اطلاعات آموزش و پرورش

محمد احمدی

دبیر روانشناسی