تفسیر جمله نیچه: «به سراغ زنان می روی؟ تازیانه ات را فراموش نکن!»، به مناسبت روزجهانی زن
این قطعه از نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت یکی از معروف ترین قطعات این کتاب هست که البته مانند دیگر جملات نیچه در این کتاب، از استعاره خالی نیست و همچنین برخلاف باور عوام، زن ستیزانه نیست و برای همین نیاز به تشریح دارد که ما در دو پرده شرحی از آن ارائه خواهیم داد، گرچه تمامی شرحها با یکدیگر همپوشانی دارند و هم دیگر را نفی نمی کنند و هر دو شرح در راستای وظیفه فیلسوف که فهم هستی و حقیقت است و با اتکاء به چارچوب اندیشه نیچه نوشته شده.
پرده نخست:
برای طالب فهم حقیقت مطلب، دو چیز بسیار مهم است؛ ۱: پرهیز از احساسات گرایی، ۲: محدود نشدن، که هر دوی اینها برای نیچه و وظایفی که برای فیلسوف درنظر گرفته نیز مهم است.
آن پیرزن به زرتشت گفت «به سراغ زنان می روی؟ تازیانه ات را فراموش نکن» یعنی منظورش از جمله اول این بود که ای زرتشت اگر به سراغ زنان می روی، حقیقت را با احساساتت نیامیز و پایمال نکن و این تازیانه را به خودت بزن تا از محدودیت دور شوی.
یکی از همین اسباب محدودیت، رابطه عاطفی داشتن با دیگری ست. رابطه با دیگری و درآمدن از تنهایی اگر همراه با زدن تازیانه های مدام بر روحمان نباشد ما را در یک وادی دیگری می برد زیرا هر نوع ازدواج و هر نوع رابطه ای محدودیت آور است و فیلسوف به مثابه طالب حقیقت از گذاشتن محدودیت برای خود دوری می کند و اگر هم این محدودیت قرار است با انسان مناسبی برپا شود بایستی با تازیانه زدن بر خودمان همراه باشد تا غرق در دیگری نشویم و خود و مسیر خود را کامل فراموش نکنیم.
پرده دوم:
به سراغ زنان میروی؟ تازیانه ات را فراموش نکن.
جمله بالا به تعبیری، این طور می شود:
به سراغ حقیقت میروی؟ تازیانه ات را فراموش نکن!!
باری حقیقت در کندوکاو فعالانه بازسازی میشود و همانند زنانگی سیال است و مادی و به عبارتی درون ماندگار گرچه به دست آوردن آن نیاز به تاملی مردانه و استعلایی ژرف دارد.
حقیقت زنانه هست و رنگ های مختلفی به خود می گیرد و در دروغ ها بیشتر آشکار می شود تا در راستی ها زیرا دروغ برملاشده نشانه ی یک شکافی درون سوژه هست که نمی خواسته بگوید و در آن نخواستن ها حقیقتی نهفته هست که در راستی نیست!
حقیقت را با تازیانه ی نیهیلیسم به صورت فعال بایستی شناخت و بازسازی کرد.