محمدصالح تردستی
دانشجو کارشناسی جامعه شناسی و دستیار پژوهشی بخش علوم اجتماعی دانشگاه شهیدباهنرکرمان، نماینده آموزشی و پژوهشی استانداری کرمان
4 یادداشت منتشر شدهفرهنگ رسانه های گروهی: «رسانه های گروهی، روابط جنسی و اوقات فراغت»
فرهنگ رسانه های گروهی در جامعه امروز:
رسانه های گروهی، روابط جنسی و اوقات فراغت در کشور ایران

1- نابهنگامی جدید یا بازخیزش نابهنگام
همان گونه که مارکس درباره ناپلئون سوم می گفت: گاه رویدادها دوبار در تاریخ تکرار می شوند:
یک بار از اهمیت تاریخی واقعی برخوردارند و بار دیگر تنها تداعی مضحک یا صورت مسخ شده آن رویداد هستنند__ یعنی هستی خود را به مرجعی حماسی مدیون اند. بدین گونه مصرف فرهنگی را شاید بتوان به عنوان زمان و مکان بازخیزش مضحک و تداعی طنز آمیز آنچه که دیگر وجود ندارد، تعریف کرد __ آنچه در مفهوم نخست«مصرف«(به پایان رسیده و منقضی شده)، به مصرف می رسد.
جهانگردان را با اتوبوس به مناطق قطب شمال می برند تا ادای جویندگان طلا را در بیاورند، و به آن ها چوب دستی و تونیک اسکیموها را کرایه می دهند تا رنگ و لعاب محلی پیدا کنند؛ این ها همان مصرف کنندگان هستنند: آن ها رویدادی تاریخی را به شکل آیینی مصرف می کنند و به زور آن را در قالب یک حماسه بار دیگر محقق می سازند. در تاریخ، این فرآیند بازسازی نام دارد: این فرآیند نفی تاریخ و بازخیزش ثبات گرای مدل های پیشین است.تعریف تاریخی و ساختاری مصرف به عنوان تجلیل از نشانه ها بر پایه نفی چیزها و امر واقعی از طریق ساحت «واقعی»صورت می گیرد.
فهمیدیم که ریاکاری رقت آور در انعکاس حوادث در وسایل ارتباط جمعی با این هدف صورت می گیرد که با برجسته کردن نشانه های فاجعه (مرگ، قتل، سرقت و انقلاب) از آرامش زندگی روزمره تمجید به عمل آید. اما این تکرار رقت آور نشانه ها در همه جا قابل رویت است: تمجید از افراد بسیار جوان بسیار مسن، برانگیختن هیجان در صفحات اول روزنامه ها درباره ازدواج های اشراف زادگان، ستایش رسانه ها از بدن و امور جنسی __ در همه جا شاهد متلاشی شدن تاریخی برخی ساختارها هستیم که تحت نشانه مصرف به نوعی نابودی واقعی و بازسازی مضحک خود را جشن می گیرند.
خانواده از هم می پاشد؟ «شکسته شدن ضلع سرمایه اجتماعی»از خانواده ستایش می شود. کودکان دیگر کودک نیستنند؟ دوران کودکی تقدیس می شود. سالمندان تنها و خارج از گودند؟ همه نسبت به آنان احساس ترحم پیدا می کنند. به گونه ای روشن تر، به بزرگ نمایی بدن می پردازند تا جایی که امکانات
واقغی آن تحمیل می رود و بیش از پیش توسط نظام کنترل و الزامات شهری، حرفه ای و بوروکراتیک ردگیری می شود.
2- بازیافت فرهنگی
اصل سازمان دهنده«بازیافت فرهنگی»، امروزه بر کل فرهنگ «توده ای» حاکمیت دارد.
آنچه همه کسانی که فرهنگ غالب را پذیرفته اند حق برخورداری از آن را دارند (در نهایت حتی «افراد با فرهنگ» از آن گریزی ندارند و نخواهند داشت)
فرهنگ نیست، بلکه بازیافت فرهنگی است: «روزآمد بودن»، «اطلاع از آنچه در جریان است» و به روز کردن ماهانه یا سالانه مجموعه فرهنگی.
این در حکم تن دادن به این الزام می باشد که مانند مد دائم در حال تغییر است، و وجه معکوس مطلق فرهنگ در معنای زیر است:
1. میراثی از آثار، افکار و سنت ها؛
2. خطی پیوسته از تاملات نظری و انتقادی_ استعلای انتقادی و کارکرد نمادین.
به همین شکل، این دو توسط خرده فرهنگ چرخه ای که از اجزا و نشانه های فرهنگی منسوخ ساخته شده، و روز آمدی فرهنگی که از هنر سینما تا دایره المعارف هفتگی را در می گیرد __ فرهنگ بازیابی شده __ نفی می شوند.
مشاهده می شود که مسئله مصرف فرهنگ، به محتوای فرهنگی به معنای دقیق کلمه و نیز
«مخاطبان فرهنگی»(مسئله کاذب همیشگی «عامیانه سازی» هنر و فرهنگ که قربانیان آن دست اندر کاران «فرهنگ اشرافی» و نیز در همان حال قهرمانان فرهنگ توده ای هستند) بستگی ندارد.
آنچه تعیین کننده است، این نیست که تنها چند هزار یا میلیون ها نفر در چنین کاری مشارکت داشته باشند بلکه این است که
این کار مانند اتومبیل آخرین سیستم یا طبیعت فضای سبز محکوم به این باشد که چیزی جز نشانه ای ناپایدار نباشد، زیرا به صورت عامدانه یا غیر عامل در بعدی تولید شده است که امروزه بعد همگانی تولید به شمار می رود: بعد چرخه ای و بازیافتی.
محمد صالح تردستی | تابستان (تیرماه) 1402

_____________________________________________________________________________
منابع:
بودریار، ژان (1401)، جامعه مصرفی. ترجمه: پیروز ایزدی. تهران: نشر ثالث.