سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
192 یادداشت منتشر شدهوجدان چیست ؟



قبل از هر چیز باید در باره حقیقت وجدان و چگونگی فعالیت و نحوه ی تاثیر آن در اعمال و رفتار انسان صحبت کنیم .
تردیدی نیست که هر کس نیروی مرموزی را در درون خود احساس می کند که بر تمام اعمال و گفتار او و حتی بر اندیشه ها و افکار او نظارت دارد ، گرچه مردم در این احساس با هم تفاوت بسیار دارند ولی کمتر کسی را می توان پیدا کرد که اصل وجود آن را انکار کند ( مگر به جز افراد استثنایی و احیانا بیمار ! )
این قوه مرموز هرگز راحت نمی نشنید و همه احساس میکنیم که همیشه با تذکرات پی در پی خود ما را به کارهای خوب تشویق می کند و از کارهای بد و نابجا باز می دارد ؛ به ما میگوید : پیمان شکنی نکنید ، ظلم و ستم روا مدارید ، نسبت به یکدیگر مهربان باشید ، مستمندان را دستگیری و حمایت کنید . در برابر کسانی که بر شما حق پرورش و تعلیم و تربیت دارند خضوع نمائید ، و حق شناس و پاکدامن و راستگو باشید...
اگر تصمیم بر انجام عمل خلافی بگیریم وجدان به جنگ با ما برمیخیزد و در درون وجود ما طوفان و انقلابی برپا می سازد ، آثار این انقلاب درونی به صورت رنگ پریدگی ، عصبانیت، پراکندگی حواس و بی خوابی در وجود ما خودنمائی می کند . آیا هرگز در مقابل تصمیم بر یک کار مثبت چنین حالاتی در خود مشاهده میکنیم ؟ نه هرگز ... چرا چون وجدان با ما همآهنگ است و در آن حال در محیط روح ما آرامش کامل حکمفرماست.
اگر تذکرات وجدان سودمند نیفتاد و عمل خلاف انجام گرفت وجدان شروع به سرزنش و ملامت می کند ، سیل اعتراض خود را متوجه فکر انسان می سازد ، و با این کار او را ناراحت و متاثر مینماید او را در دادگاه خود محکوم کرده ، مجازات می کند ، شلاق بر روح او میزند ، و او را وادار به سرزنش به خود و توبه می سازد .
بسیار دیده شده که افراد جنایتکار پس از انجام عمل خود به شدت پشیمان میشوند ، در درون وجود خود شعله های سوزانی را احساس می کنند که به جان آنها افتاده و آنها را شکنجه می دهد ؛ گویا دستگاه مخصوصی از جنایت هولناک آنها فیلمبرداری کرده و مکرر بر مکرر در مقابل چشم آنها نمایش می دهد . و ناله های جانخراش مظلوم بی گناهی که در لحظات آخر با لحن تضرع آمیزی به آنها التماس میکرد در نوار مخصوصی ضبط شده ، و نوار آن را مکرر برای او می گذارد ، و در همان حال او را تازیانه میزند و شکنجه می دهند ! لذا برای رهایی از شکنجه دردناک وجدان بسیار می شود که خود را به دادگاههای بشری معرفی می کنند و گردن خود را زیر شمشیر قانون می گذارند، شاید آسوده شوند . داستان افسری که در جنگ جهانی دوم بمب اتمی روی شهر هیروشیما در ژاپن انداخت و در چند لحظه شهر آبادی را به تل خاکستری تبدیل نمود و دهها هزار نفر از افراد بیگناه ، کودکان شیرخوار، بیماران بیمارستانها و حیوانات بی زبان را نابود کرد ، و در همان زمان دیوانه شده است نمونه ای از مجازات وجدان است . این افسر جنایتکار را که مجری فرمان جنایتکاران دیگری بود چه دیوانه کرد ؟؟ فشار و شکنجه وجدان !
اما به عکس هنگامی که انسان تصمیم به کار نیکی میگیرد وجدان او را تشویق می کند ، و پس از انجام عمل نیک از وی تقدیر و تحسین می نماید ، و تا آخر عمر هرگاه خاطره ی آن عمل در نظر او تجدید می شود مورد نوازش وجدان قرار میگیرد ، لذا احساس یک نوع خوشحالی و انبساط و غرور و سربلندی در خود می کند .
در همان لحظاتی که انسان مشغول انجام یک عمل نیک یا بد است ( وجدان ) آرام نمی نشیند و با کمال قدرت می کوشد ، در صورت اول انسان را تقویت و در صورت دوم تضعیف نماید . شجاعتی را که انسان هنگام انجام کار بد در خود می بیند اثر فعالیت وجدان است . شاید ما نتوانیم برای وجدان تعریف جامعی جز از راه همین آثار پیدا کنیم ، اصرار زیادی هم برای این کار نداریم ، زیرا وجدان هم مانند سایر قوای درونی ما و خود روح ما حقیقت مرموزی دارد که فقط از راه آثار میتوان آن را شناخت . شاید حقیقت وجدان جلوه ای از عشق به کمال و فرار از نقصان باشد که جزء سرشت آدمی است ، اما آنچه در هر حال جای تردید نیست این است که چنین نیروئی با چنان آثار درخشانی در نهاد آدمی وجود دارد .
اختلاف درجات وجدان :

شکی نیست که همه ی مردم از نظر قدرت وجدان یکسان نیستند ، حتی افرادی که ظاهرا در شرائط مساوی پرورش یافته و در یک محیط زندگی میکنند و از نظر سن و مقدار معلومات هم یکسانند ، بسیار میشود که از نظر قدرت و ضعف وجدان متفاوتند و در برابر پیش آمدهایی که تماس با وجدان دارد عکس العملهای مختلفی نشان می دهند . حقیقت این است که حکومت وجدان هم مانند حکومتهای خودمان لایق و نالایق ، ضعیف و قوی ، با کفایت و بی کفایت دارد . اشخاصی هستند که از مشاهده چشمهای گریان یک کودک یتیم یا سیلی خوردن یک مظلوم به شدت ناراحت می شوند ، و اگر خودشان مرتکب ستم کوچکی بشوند مدتها در فکر هستند و هرگز فراموش نمی کنند ؟! درمقابل افرادی را می شناسیم که از جسد خونین بی گناهی که به دست جنایتکاری نقش بر زمین شده فقط لحظات کوتاهی احساس ناراحتی می کنند ، یعنی حکومت وجدان آنها شبیه به آنچه شاه سلطان حسین نقل میکند . این هم قابل انکار نیست که وجدان مانند بسیاری از غرائز در عین اینکه ریشه فطری دارد قابل پرورش و رشد و نمو است و با تلقین و تکرار عمل و راهنمایی علمی و عملی مربی لایق قویتر و بر اثر عدم مراقبت یا تکرار عمل مخالف ضعیف می شود .... از این نظر وجدان را میتوان به دو قسم : فطری و اکتسابی ، تقسیم کرد که هر یک حائز اهمیت فراوانی است و انسانها از هر دو جهت باهم بسیار تفاوت دارند .
مجموعه بحث های آیت الله مکارم شیرازی
رهبران بزرگ و مسئولیت های بزرگتر ص 66
