مناظره جالب امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم
بسم الله الرحمن الرحیم
ولادت باسعادت حضرت جوادالائمه امام محمدتقی علیه السلام مبارک باد
با توجه به کمی سن امام جواد علیه السلام در هنگام عهده دار شدن منصب امامت ، آن حضرت از سوی دوست و دشمن مورد پرسش های فراوان قرار می گرفت ، دوستان و شیعیان آن حضرت برای اطمینان و یقین پیدا کردن به امامت آن حضرت ، وی را درمقابل انواع پرسش ها قرار می دادند و دشمنان و مخالفان آن حضرت ( غافل از این که امام معصوم و حجت خدای سبحان به اذن الهی عالم به ماکان ، مایکون و ما هو کائن است ) به خیال خام خود شان که شاید بتوانند وی را در پاسخ دادن به پرسش های سخت و پیچیده عاجز نموده و از این طریق از محبوبیت او در جامعه و بین مردم بکاهند ، پرسش های زیادی را از آن حضرت می کردند. از این رو مناظراتی زیادی در زمینه های مختلف ، از آن حضرت به یاد ماندگار مانده است ، که در آن مناظرات نه تنها دشمن و مخالفان آن حضرت نتوانستند آن حضرت را مغلوب و عاجز از پاسخ دادن نمایند ، بلکه برعکس خودشان مغلوب و در برابر پرسش امام جواد علیه السلام عاجز و درمانده می شدند ، به یک نمونه از این مناظرات اشاره می کنیم
بعد از شهادت امام رضا علیه السلام توسط مامون عباسی ، او می خواست برای تغییر افکار عمومی ، دختر خود ام الفضل را به عقد امام جواد علیه السلام در بیاورد ، اما بنی عباس مخالف این کار بودند ولی مامون از علم و درایت آن حضرت دفاع کرد ، آنان از نزد مامون خارج شده و رای همه بر این شد ، که از یحیی بن اکثم که قاضی بزرگ آن زمان بود بخواهند تا پرسشی از امام جواد علیه السلام نماید که او قادر بپاسخ آن نباشد، و برای این مهم وعده اموالی نفیس و وعدههای فراوانی به او دادند، آنگاه نزد مامون آمده از او خواستند زمانی را برای این مطلب تعیین کند که همه در آن روز در حضور مامون جمع شوند، مامون نیز روزی را برای این مجلس تعیین نمود و در آن روز همه آمدند و یحیی بن اکثم نیز حاضر شد، امام جواد علیه السلام که نه سال و چند ماه داشت نیز به مجلس حضور یافت.
یحیی رو به مامون نموده و گفت: ای امیر المومنین اذن میفرمایی از ابو جعفر پرسش کنم؟
مامون گفت: از خود او اجازه بگیر! پس یحیی رو به آن حضرت کرده گفت: فدایت شوم اجازه میفرمایی بپرسم؟
حضرت فرمود: بپرس!.
یحیی گفت: فدایت شوم نظر شما در باره ای فردی که در حال احرام شکاری را بکشد چیست؟
حضرت جواد علیه السلام فرمود: آیا در خارج از حرم کشته است یا در داخل حرم؟
دانا به مساله و حکم بوده یا جاهل؟
عمدا کشته یا به خطا؟
آن فرد آزاد بوده یا برده؟
اولین بار بوده که چنین کاری کرده یا پیش از آن نیز انجام داده؟
شکار از پرندگان بوده یا غیر آن؟
شکار کوچک بوده یا بزرگ؟
اصرار بر چنین کاری دارد یا نادم و پشیمان است؟
شکار در شب اتفاق افتاده یا در روز؟
در احرام عمره بوده یا احرام حج؟!
یحیی بن اکثم از فرمایشات امام علیه السلام ( و شقوق و فروعاتی که مطرح کرد ) مات و مبهوت شد و آثار عجز و ناتوانی در سیمایش هویدا شده و زبانش به لکنت افتاد، بنوعی که اهل مجلس آن را فهمیدند.
مامون گفت: الحمد لله مطلب همان شد که من پیشی بینی کرده بودم. احتجاج ، ج 2 ، ص 511 .
بعدا مامون حکم هریک از فروعات و شقوق صید را از امام جواد علیه السلام خواست وآن حضرت هم به طور کامل آن را بیان کرد.
مامون گفت: آفرین ای ابو جعفر! خدا به شما خیر عطا فرماید! حال خوب است شما نیز از یحیی سوالی کنید همان طور که او از شما پرسید؟
حضرت به یحیی بن اکثم فرمود: پرسش کنم؟
گفت: هر طور که میخواهید فدایت شوم، اگر قادر بودم پاسخ شما را خواهم گفت و گر نه از شما بهره خواهم برد.
حضرت فرمود: مرا آگاه کن از مردی که در بامداد به زنی نگاه میکند و آن بر او حرام است، و چون روز بالا میآید بر او حلال میگردد، و هنگام ظهر دوباره حرام میشود، و هنگام عصر بر او حلال میشود، و غروب بر او حرام شود، و عشاء بر او حلال شود، و نیمه شب بر او حرام شود، و هنگام سپیده دم بر او حلال گردد، این چگونه زنی است؟
و برای چه حلال و از چه جهت حرام میشود؟
یحیی بن اکثم گفت: قسم بخدا که من به جواب آن رهنمون نمیشوم، و وجه حرمت و حلال بودن آن را نمیدانم، اگر صلاح میدانید بفرمایید تا بهرهمند شویم؟.
امام علیه السلام فرمود: این زن کنیز مردی است که بیگانهای بر او نظر انداخته و آن نگاه حرام بوده، و چون روز بالا آمد وی را از صاحبش خرید پس بر او حلال شد، و ظهر آزادش کرد، حرام شد، عصر با او ازدواج کرد، حلال شد، و غروب ظهارش کرد(یعنی به زنش گفت: پشت تو همچون پشت مادر من است، و «ظهار» در اسلام احکامی دارد از جمله اینکه با گفتن این جمله زنش بر او حرام میگردد) حرام شد، هنگام عشاء کفاره ظهار پرداخت کرد، حلال شد، نیمه شب یک طلاق داد، حرام شد، سپیده دم رجوع کرد، حلال شد. الاحتجاج ، ج 2 ، ص 443 – 446 .