مژده و بشارت متقابل حضرت ابوطالب و فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین ع

2 مهر 1403 - خواندن 4 دقیقه - 1186 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم 


امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی رسول خدا صلی الله علیه و آله متولد شد، فاطمه بنت اسد(مادر امام علی علیه السلام و همسر ابوطالب) برای مژده دادن در مورد ولادت با سعادت پیامبرخدا صلی الله علیه و آله ، نزد ابوطالب آمد و مژده داد.

ابوطالب گفت:

« اصبری سبتا ابشرک بمثله الا النبوه و قال السبت ثلاثون سنه و کان بین رسول الله (ص) و امیر المومنین ع ثلاثون سنه ، یک سبت (30 سال) صبر کن، من تو را به وجود پسری مثل او(دارای کمالات او) غیر از مقام نبوت - مژده خواهم داد

امام صادق علیه السلان فرمود: منظور از سبت سی سال است، و فاصله بین تولد پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و تولد امام علی علیه السلام سی سال بود». الکافی ، ج۱ ، ص ۴۵۲ .

در نقل دیگر آمده؛ امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله متولد شد، سفیدی کشور ایران و کاخهای شام، برای مادرش آمنه نمایان شد، فاطمه بنت اسد(مادر امام علی علیه السلام )، خندان و شادان به حضور ابوطالب آمد، و سخن آمنه را به ابوطالب خبر داد،

« فقال لها ابو طالب و تتعجبین من هذا انک تحبلین و تلدین بوصیه و وزیره ؛ ابوطالب گفت: آیا از این تعجب می کنی؟ همانا تو دارای فرزندی می شوی که وصی و وزیر او است ». همان ، ص ۴۵۴ .

به این ترتیب می بینیم حضرت ابوطالب سی سال قبل از تولد امام علی علیه السلام، به ولادت او مژده می دهد که او وصی پیامبرخدا صلی الله علیه و آله خواهد شد، و طبق بعضی از روایات، ابوطالب این خبر را از اخبار آسمانی پیامبران و گفتار راهبان بدست آورده بود.

با توجه به همگامی و ارتباط عمیق و گسترده ای که بین رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام وجود دارد و همچنین ارتباط وثیقی که بین رسالت آن حضرت و امامت و ولایت امیرالمومنین و سایر امامان معصوم علیهم السلام بر قرار است ؛ از همه انسان ها پیمان بندگی خدا ، واقرار به نبوت پیامبرخاتم(صلی الله علیه واله) و ولایت وامامت امیرمومنان وسایرائمه معصومین(علیهم السلام)، گرفته شده است ( مختصر البصائر ؛ ص519 ).

امیرالمومنین علی علیه السلام در باره ای نسبت و ارتباط خود با رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از ولادت آن حضرت چنین می فرماید :

« از وقتی که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم از شیر گرفته شد ، خداوند بزرگترین فرشته خود را مامور تربیت آن حضرت کرد تا شب و روز، او را به راههای بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند، و من همواره با پیامبر بودم چونان فرزند که همواره با مادر است، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر روز نشانه تازهای از اخلاق نیکو را برایم آشکار میفرمود، و به من فرمان میداد که به او اقتداء نمایم.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چند ماه از سال را در غار حراء میگذراند، تنها من او را مشاهده میکردم، و کسی جز من او را نمیدید، در آن روزها، در هیچ خانه اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که خدیجه هم در آن بود و من سومین آنان بودم. من نور وحی و رسالت را میدیدم، و بوی نبوت را میبوییدم من هنگامی که وحی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرود میآمد، ناله شیطان را شنیدم، گفتم ای رسول خدا، این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مایوس گردید و فرمود: «علی! تو آنچه را من میشنوم، میشنوی، و آنچه را که من میبینم، میبینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من بوده و به راه خیر میروی». نهج البلاغه ، خطبه 192 .