حکمرانی اخلاقی بخش سوم : اعتماد آفرینی

24 شهریور 1403 - خواندن 9 دقیقه - 255 بازدید

مفهوم اعتماد آفرینی یکی از ارزشهای مهم حکمرانی اخلاقی است که موجب همکاری وهمدلی مردم با هم وحکومت می گردد وچنانچه اعتماد میان مردم ویا میان مردم وحاکمیت آسیب ببیند فروپاشی اجتماعی رخ می دهد امری که توسط برخی ازصاحبان اندیشه برای شرایط فعلی جامعه ایران توصیف گردیده وشوربختانه تحقیقات وپژوهشهای ملی هم موید این حقیقت تلخ است

درپیمایش ملی ارزشها ونگرشهای ایرانیان که درابان سال 1402 منتشر گردید حقایق نگران کننده از موضوع اعتماد درجامعه بدست آمده ازجمله : میزان بی اعتمادی مردم نسبت به سیاستمداران بالای 70% ، به کارایی دولت 70% ،به کارایی مجلس 75% به کارایی قوه قضائیه 65% به صداوسیما بالای 60% وبه رسانه های داخلی بالای 65% بی اعتمادند ومهمترازهمه میزان بی اعتمادی مردم نسبت به یکدیگر بالای 80 % است درنتیجه هم اعتماد افقی ( اعتماد بین شهروندان ) وهم اعتماد عمودی ( اعتماد میان ملت وحاکمیت ) متزلزل است .

ازسوی دیگر گسترش فقر ، احساس بی عدالتی وتبعیض ، اختلاف طبقاتی ، افزایش بیکاری ، تورم وگرانی لجام گسیخته ، گسترش بزهکاری های اجتماعی وهویتی وبالاخره از دست دادن نظام های حمایتی اعم از نظام های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی وهویتی زمینه فروپاشی را مهیا وجامعه را به سقوط نزدیک می سازد .

دکتر پزشکیان رئیس جمهور طی ماههای گذشته ضمن بیان مستمر این دغدغه ها ونگرانی های ملی برموضوع ضرورت اعتماد افرینی بین مردم وحاکمیت وبین مسئولان و همه ارکان نظام برای حل این معضل مزمن اجتماعی وسیاسی تاکیدات فراوانی داشته وراه برون رفت حکومت ازشرایط موجودرا جلب اعتماد ورضایت مردم دانسته اند.

1- مفهوم اعتماد : اعتماد را به صمیمیت و دوستی فعالانه دو طرف می دانند و برخی دیگر اعتماد را ایجاد اطمینان و امنیت روانی بیان می دارند عنصر مهم در مفهوم اعتماد نسبت بین دو امر است اما این نسبت می تواند بین من و من )ارتباط درون شخصی(ویا من بادیگران ویاحکومت باشدوقتی من به خود یا فرد دیگری ویا حاکمیت اعتماد می کنم در واقع از عملکرد خود یا وی درخصوص خودم احساس اطمینان و امنیت دارم بعبارت دیگر اعتماد یک امر دوطرفه است و رضایت دوطرف موجب اعتماد افرینی می شود و درحکمرانی اخلاقی رابطه خوب حکمرانان بامردم موجب اعتماد آفرینی خواهدشد .

2- اعتماد آفرینی اصیل: البته باید بین اعتماد افرینی واقعی باید اعتماد پنداری تمایزقائل شد زیرا اعتماد افرینی اصیل وواقعی ، پایدار ، عمیق ، مستمر ودائمی است اما اعتماد پنداری امری موقت ، ناپایدار وکاذب است وپس از مدتی شک وتردید ،بدبینی و بی اعتمادی جای انرا می گیرد.مادرادوار گذشته هر دوی رویکردرا درحکمرانی تجربه وازمودیم دولت سید محمد خاتمی دردوران اصلاحات همه اهتمام خودرا مصروف به آن داشت که بامردم وجهان صادق باشد ودروغ نگویدواین امر موجب اعتماد مردم و جهان به دولت اصلاحات گردیدوموجب رونق اقتصادی واجتماعی شد اما دررویکرد دوم دردولت هزاره سوم اعتمادپنداری جایگزین اعتماد افرینی شد ودروغگویی جای صداقت را گرفت وبرسرمردم ودرتعامل باجهان وروابط بین الملل آن رفت که هنوز درحال پرداختن هزینه های سنگین آن هستیم

بنابراین اعتماد افرینی مهمترین وفوری تری نیاز جامعه امروز ماست .

3- حال پرسش نخست انست که عوامل اعتماد آفرینی چگونه است ؟ ویا اصولا" اعتماد آفرینی از کجا باید آغاز شود ؟ برای ایجاد رابط اسان ودرست با دیگران ویاحکومت با مردم ازکجا باید شروع کنیم ؟ مطالعات وبررسی های نشان می دهد چند عامل مهم موجب اعتماد آفرینی است مهمترین واولین عامل اعتماد افرینی صداقت وپرهیز از دروغگویی است اصلی که به درستی توسط آقای دکترپزشکیان برانجام آن متعهد وملتزم است دومین عامل خیرخواهی است باید فرد وجامعه باورنماید که دولت خیرخواه مردم است تازمینه پذیرش واعتماد درافراد فراهم گردد ومردم درتصمیات دولت را یاری وپشتیبانی نمایند نه آنکه علیه دولت شورش نمایند طی سالهای گذشته تصمیماتی ازسوی دولت ها اتخاذ شده مثل افزایش قیمت بنزین ، طرح رتبه بندی معلمان ، قانون همسازن سازی حقوق بازنشستگان و.. بدلیل فقدان اعتماد مردم به خیرخواهی دولت علیرغم هزینه های فراوان موجب اعتراضات گسترده اجتماعی ونارضایتی عمومی شد.عوامل دیگری همچون رفتار عادلانه حاکمیت با مردم وپرهیزازتبعیض درقوانین ورفتار ،هنرخوب گوش کردن وتوجه به نیازهای مردم وترجیح منافع ملی برمنافع فردی ، گروهی وجناحی می تواند به افزایش اعتماد مردم ودولت موثرباشد.

4-بی اعتمادی عمومی درجامعه ازکجا حاصل می شود ؟

اولا" باید توجه نماییم بی اعتمادی درجامعه علت نیست بلکه معلول ضعف های عملکردی وشرایط نابسامان اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی واخلاقی است وبی اعتمادی ناشی از بحران مدیریت درجامعه است وازکجا حاصل می شود مطالعات وتحقیقات نشان میدهد که 3 مولفه زیرعوامل اصلی بی اعتمادی درجامعه ایران درشرایط فعلی محسوب می شوند:

مولفه اول : قانون گریزی مسئولان ومدیریت جامعه ورفتارهای فراقانونی . ( پیش بینی ناپذیری )

مولفه دوم : نابرابری های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، قومی وجنسیتی .( تبعیض وبی عدالتی )

مولفه سوم : رواج ناراستی های اخلاقی ودینی همچون ، دروغ وبدعهدی ، ریاوتظاهر ، فساد وکلاهبردای .( بداخلاقی وبدعهدی ).

5-اینک مهمترین پرسش انست که چه باید کرد وراههای بازگشت اعتماد به جامعه چگونه است ؟

مولفه اول :قانون گریزی : مطالعات نشان می دهد بین مسئولیت گریزی وبی اعتمادی رابطه معنی داری وجوددارد؟ یکی از دلایل قانون گریزی مسئولیت ناپذیری است و مسئولیت ناپذیری، پیش بینی ناپذیری را به دنبال دارد متاسفانه یکی از نارسائی های اساسی درحمکرانی جاری پیش بینی ناپذیری حکمرانان درکشور است واین پیش بینی ناپذیری اختصاص به دولت ندارد ، ورفتارهای پیش بینی ناپذیر درهمه ارکان حکمرانی بیدادمی کند وعلیرغم ادعای قانونگرایی درکشور ، رفتار های غیرقانونی درهمه سطوح به صورت گسترده رواج دارد واین موجب پیش بینی ناپذیری حکمرانی درایران و درنتیجه موجب بی اعتمادی شده است . براساس پیمایش جهانی ارزشها ایران با حدود 15% اعتماد جز کشورهای " کم اعتماد" درجهان است واین رقم واقعا" نگران کننده است و درشرایطی که برخی از کشورها همچون کشورهای اسکاندیناوی وچین وهلند با اعتماد بالای 60% ازکشورهای درگروه " پراعتماد " محسوب می شوند ودرپایین ترین گروهها کشورهای افریقایی درحال جنگ ونزاع هستند که میزان اعتماد به انها کمتر از10 % است .اعتماد فرزند پیش ینی پذیری است وهرمیزان نرخ پیش بینی جامعه بیشتر باشد اعتماد هم افزایش خواهدیافت.والبته آنگاه می توان پیش بینی پذیری درجامعه را افزایش دادکه مسئولیت پذیری درمیان حکمرانان افزایش یابد ومسئولیت پذیری فقط درمبتنی برقانون ورفتار قانونی متجلی می شودولاغیر.

مولفه دوم : تبیعض وبی عدالتی است که موجب کاهش اعتماد وسرمایه اجتماعی می شود درپیمایش ملی ارزشها ونگرشهای ایرانیان ( سال 1402 ) امده است نابرابری مردم ازنگاه حکومت بالای 70% ، بی عدالتی سیاسی ( عدم برخورداری مردم ازحقوق یکسان) بالای 70% بی عدالتی قضایی بالای 60& تبعیض دراجرای قانون بالای 75% تبعیض میان قومیت ها بالای 70% تبیعض جنسیتی بالای 65% ورانت وفساد پارتی بازی بالای 75 % ارنظر مردم درجامعه وجوددارد با این کدهای تلخ رفتاری عملا جامعه واعتماد متقابل گسسته است وکاهش اعتماد سیاسی درجامعه موجب افزایش ناامیدی وبی عملی سیاسی شهروندان ، سوو ظن به تصمیم های حاکمیتی ، کاهس همبستگی ملی می شود .

مولفه سوم : بداخلاقی وبدعهدی است که طی سالهی گذشته توانسته ازدرون جامعه را متزلزل نمایدوموجب شدید کاهش سرمایه اجتماعی شود رواج دروغ وریا وتظاهر ،بی احترامی به حقوق مردم بالاخص زنان وجوانان ، تقسیم بندی مردم به خودی وغیرخودی ، رواج خشونت وبرخوردهای قهری بامنتقدان و معترضان ، بدعهدی های مستمر ، ترویج گفتار درمانی ، دادن وعده های بدون پشتوانه ، بی هویت نمودن جامعه ازارشهای اصیل دینی واسلام رحمانی وترویج اسلام مناسکی واستفاده ابزاری ازدین وارزشها ی الهی برای تحقیر مردم ازجمله مواردی است که بی اعتمادی اخلاقی مردم را بدنبال داشته است .

6-خوشبختانه باید اعتراف نمود که رویکردهای اقای دکترپزشکیان درحکمرانی معطوف به برطرف کردن این عوامل است اوبا درک درست شرایط اجتماعی ، اقتصادی ، اخلاقی وفرهنگی جامعه وتشخیص واقعیت های تلخ اعتمادزدایی فراگیردرجامعه ، با اندیشه وگفتار ورفتار اخلاقی ومنش اخلاقی مسیرحکمرانی اخلاقی را مهیا می نماید.

سرمایه اصلی او دراین میان ازیکسو صداقت وراستگویی ،پایبندی به عهد ومیثاق خود بامردم وازسوی دیگر با توجه به جایگاه واختیارات وارتباطات گسترده با عنوان رئیس جمهور،بسیج ومدیریت همه ظرفیت های داخلی وحتی بین المللی را برای اعتماد آفرینی است .

سفر تاریخی او به اقلیم کردستان عراق ، سلیمانیه وبصره وکشورعراق و علاقه مندی وافر ودلتنگی او به تجدید عهد با مولای متقیان درنجف اشرف که با اتکاء براندیشه ومرام او راه حکمرانی اخلاقی را درایران اغازنموده گواهی برمسیر دشوار ودرعین حال شیرین اعتماد افرینی است وقطعاچنانچه توفیق یاراو باشد وهمراهی وهمکاری با ایشان توسط همه ارکان حکمرانی درعمل واقع گردد امید می رود که زمینه برای بازگشت اعتماد به حاکمیت ومردم فراهم گردداعتماد میان ملت ودولت یکی از بخش های مهم سرمایه اجتماعی است زمانی که اعتماد دوسویه وجودداشته باشد بسیاری از امور باهمدلی وهمراهی مردم تسهیل وهزینه انجام ان کاهش ومردم دولت پشت یک هدف مشترک خواهندایستاد وراه سربلندی وموفقیت را طی خواهند نمودان شاالله