رشد شخصیت در آموزه های قرآنی

12 اسفند 1401 - خواندن 4 دقیقه - 689 بازدید

برای تعیین مراحل رشد شخصیت دو ملاک بنیادی را باید مد نظر قرار دهیم : عقل و نفس که این ها دو محرک اصلی و اساسی افعال انسان به شمار می آیند.


مجموعه گرایش های انسان نسبت به محرک های خوشایند و دافعه های او نسبت به محرک های ناخوشایند که ماهیتا بر فرآیندهای ناخودآگاه متکی هستند را نفس می گویند.


عقل عبارتست از توانایی انسان بر تشخیص و استدلال، اصل لذت طلبی و گریز از الم، اصل بسیار مهم و بنیادی موجودات است، از این رو انسان بدون تجزیه و تحلیل عقلی و استدلالی و فارغ از خود آگاهی می تواند به طرف محرک های خوشایند جذب و از طرف محرک های ناخوشایند دفع شوند. عقل در ورای این اصل می تواند نسبت به محرک های مختلف آگاهی یافته و آن ها را تجزیه و تحلیل و در مورد آن ها قضاوت کند. به این ترتیب بین رشد عقلانی و گسترش تمایلات نفسانی نسبتی معکوس وجود دارد، یعنی هر قدر خود آگاهی و قضاوت عقلانی گسترش یابد دامنه اصل فوق محدود می شود.


مراحل رشد شخصیت بر اساس تعابیر قرآنی چنین است: 1. نفس اماره 2. نفس لوامه 3. نفس مطمئنه.


هر یک از این نفوس، تعبیری از شاکله و شخصیت انسان در مرحله ای خاص هستند، به این معنا که کسی که صاحب نفس اماره است، دارای شاکله و شخصیتی است که در آن هوای نفس حاکم بوده و محرک اعمال و رفتار فرد در این مرحله محرک های نفسانی به شمار می آید.

کسی که در مرحله نفس لوامه است هر چند که محرک بسیاری از رفتارهای او نفس است ولی عقل در اینجا نقش خاصی یافته و با آگاهی و استدلال و قضاوت برخی از اعمال این نوع شخصیت را زیر سوال می برد و او را مورد سرزنش قرار می دهد.

شخصیت انسان در مرحله نفس مطمئنه تحت سیطره کامل عقل در آمده و عقل است که مسیر اعمال و رفتار انسان را تعیین می کند.

ساختمان وجودی انسان فطرتا هم استعداد انجام کارهای زشت، پیروی از هوای نفس و شهوات جسمانی، غرق شدن در لذت های ملموس و تمایلات دنیوی را دارد و هم آمادگی ارتقاء به اوج فضیلت تقوا، اخلاقیات عالی انسانی و عمل صالح و پیامدهای آن یعنی رسیدن به آرامش روانی و خوشبختی معنوی، به همین دلیل طبیعی است که فطرت انسان بالقوه متضمن تضاد بین خیر و شر، فضیلت و رذیلت و اطاعت و معصیت خداست و آزمایش واقعی انسان در این دنیا نیز همین سمت و سوی گرایش اراده و موضوع انتخاب او است.


این مفاهیم سه گانه نفس (اماره، لوامه و مطمئنه) را می توان حالاتی تصور کرد که شخصیت انسان در سطوح مختلف رشد به آن متصف می شود و شخصیت انسان در جریان تضاد درونی میان جنبه های مادی و معنوی ماهیت ساختاری خویش آن ها را پشت سر می گذارد.


این مفاهیم با عناصر شخصیت در دیدگاه روانکاوی مشابهت های فراوانی دارند و ایجاد هماهنگی بین آن سه ساختار شخصیت (نهاد، من و فرامن) و ایجاد تعادل بین آن ها به سلامت نفس و روان خواهد انجامید که همواره بین خواسته های جسمانی و روانی در دیدگاه اسلام، تعارض وجود دارد و در نتیجه این برخورد بین بعد مادی و معنوی حالات سه گانه نفس به وجود می آید، نظریه تعارض در روانکاوی مشابه این برخورد حالات سه گانه نفس است.

روانشناسیقرآن رشدشخصیت