محمد فروهر
13 یادداشت منتشر شدهکاربرد روانشناسی مثبت گرا و نظریه گسترش و ایجاد در مربی گری
فهرست محتوا
- روانشناسی مثبت گرا چیست؟
- تصورات غلط رایج درباره روان شناسی مثبت گرا
- معرفی مختصر نظریه گسترش و ایجاد باربارا فردریکسون
- کاربرد عملی نظریه گسترش و ایجاد در مربی گری زندگی
- استفاده از نظریه گسترش و ایجاد در مربی گری – یک مطالعه موردی
- چگونه یک نظریه جدید را در جلسه مربی گری خود بگنجانیم؟
- نتایج استفاده از روان شناسی مثبت در مربی گری
روان شناسی مثبت گرا چیست؟
اصطلاح "روان شناسی مثبت گرا" ممکن است به نظر برسد که فقط به خوش بینی و تلاش برای خوشحالی می پردازد، اما واقعیت این است که این علم فراتر از این تصورات است.روان شناسی مثبت گرا به مطالعه علمی عواملی می پردازد که باعث شکوفایی افراد و جوامع می شود و در دهه ۱۹۹۰با کارهای دکتر مارتین سلیگمن به عنوان یک حوزه معتبر علمی شکل گرفت.
هدف نهایی این علم تنها خوشحالی فردی نیست، بلکه درک این است که چگونه افراد و گروه ها می توانند در شرایط نامشخص امروزی شکوفا شوند.این حوزه تحقیقاتی ارتباط زیادی با مربی گری دارد.
تصورات غلط رایج درباره روان شناسی مثبت گرا
روانشناسی مثبت گرا فقط درباره خوشحالی است: بسیاری فکر می کنند که روان شناسی مثبت گرا فقط به ترویج خوشحالی و اجتناب از احساسات منفی می پردازد. اما این علم به تمام احساسات توجه دارد و می داند که احساسات منفی نیز طبیعی و ضروری برای رشد هستند.
روانشناسی مثبت گرا همانند تفکر مثبت است: خیر! روان شناسی مثبت گرا یک حوزه علمی است که به مطالعه نقاط قوت و عواملی می پردازد که به زندگی معنادار کمک می کنند. تفکر مثبت بیشتر به نگرش عمومی مربوط می شود.
روانشناسی مثبت گرا چالش های واقعی را نادیده می گیرد: این علم به درک تاب آوری و چگونگی شکوفایی در شرایط دشوار می پردازد.
روانشناسی مثبت گرا یک راه حل سریع است:بهبود سلامت روانی و عاطفی یک شبه به دست نمی آید. روان شناسی مثبت گرا ابزارهایی را ارائه می دهد، اما وعده راه حل های فوری نمی دهد.
روانشناسی مثبت گرا فقط افراد خوشحال بهره مند می شوند: این علم فقط برای افرادی که از قبل خوشحال هستند نیست. بسیاری از مداخلات در این حوزه به افراد کمک می کنند تا با چالش ها روبرو شوند و تاب آوری خود را بسازند.
نظریه گسترش و ساخت
نظریه گسترش و ایجاد که توسط باربارا فردریکسون در سال ۲۰۰۴مطرح شد، بر قدرت هیجانهای مثبت مانند شادی و قدردانی تاکید می کند. این نظریه نشان می دهد که این هیجانها می توانند به تصمیم گیری بهتر و حل خلاقانه مشکلات کمک کنند.این نظریه به ما می آموزد که با ایجاد احساسات مثبت، می توانیم دیدگاه خود را گسترش دهیم و انتخاب های بهتری داشته باشیم.
معرفی مختصر نظریه گسترش و ایجاد باربارا فردریکسون
به عنوان مربیان زندگی، داشتن درک تجربی از نحوه کارکرد ذهن انسان و ابزارهای مبتنی بر شواهد برای تسهیل تغییرات موثر در نگرش بسیار مفید است. علم به ما کمک می کند تا کار خود را بهتر انجام دهیم!
مثبت اندیشی و خوش بینی از عوامل مهمی هستند که به ما کمک می کنند در مواجهه با چالش ها و سختی ها، به تلاش خود ادامه دهیم. یکی از روان شناسان مثبت نگر برجسته که می توانیم به اطلاعات او در مورد چگونگی و چرایی کارکرد خوش بینی مراجعه کنیم، باربارا فردریکسون است. او در زمینه روان شناسی مثبت یک شخصیت شناخته شده است و آزمایشگاه احساسات مثبت را در دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل اداره می کند.
فردریکسون نظریه ای به نام "گسترش و ایجاد" را بر اساس تحقیقات خود منتشر کرده است. این نظریه وقتی به کار گرفته می شود، تاثیر زیادی دارد و ما معتقدیم که باید به عنوان پایه ای برای تمام مربیان در نظر گرفته شود.
پیش از اینکه به نظریه و نحوه کاربرد آن با مشتریان بپردازیم، بیایید نگاهی به نقش افکار و احساسات مان بیندازیم. این بخش از سیستم ما قدرت زیادی دارد و می تواند تلاش های ما را برای دستیابی به هر هدفی در زندگی تحت تاثیر قرار دهد.
جهت گیری منفی
ذهن ما به طور طبیعی تمایل دارد که به محرک های منفی بیشتر از مثبت ها توجه کند. این یک ویژگی تکاملی است.
به این فکر کنید: اجداد اولیه ما زندگی چالش برانگیزی داشتند. به نظر شما، کدام یک بهتر زنده ماند - کسی که به زیبایی تابش نور خورشید بر روی آب توجه می کند یا کسی که گوشش به صدای خش خش یک خرس در جنگل پشت سرش عادت کرده است؟
اما این موضوع در دنیای مدرن ما کمی مشکل ساز است. تعصب منفی توضیح می دهد که چرا حتی وقتی پنج همکار مختلف از ارائه فوق العاده شما در جلسه کارکنان هفته گذشته تمجید می کنند، به سختی می توانید آنچه را که گفتند به یاد بیاورید، زیرا شما مدام در حال مرور یک نکته "انتقادی سازنده" کوچک از رئیس تان هستید.
بازسازی آگاهانه
تحریک احساسات مثبت می تواند شیمی مغز شما را از بدبینی به خوش بینی تغییر دهد و ظرفیت تکاملی شما را گسترش دهد. ما شوخی نمی کنیم! احساسات مثبت اصلی شامل موارد زیر هستند:
لذت، شادی، خوشحالی، علاقه، انتظار، قدردانی، آرامش، عشق، خوش بینی، محبت، شادابی، امید، سرگرمی، افتخار، شگفتی و الهام.
نظریه گسترش و ایجاد فردریکسون به ارتباط بین نقش احساسات و نتایج مثبت مرتبط کمک می کند. بیایید ببینیم چگونه.
گسترش
احساسات مثبت دامنه افکار و مهارت های عملی ما را گسترش می دهند، به ویژه مهارت ها و رفتارهایی که به طور منظم استفاده می کنیم. وقتی یکی از احساسات مثبت اصلی را تجربه می کنیم، ذهن ما تمایل دارد باز شود و قادر به تفکر خلاقانه تر می شویم.
این مهم است زیرا وقتی الگوهای تفکر خود را گسترش می دهیم، دید کلی تری از وضعیت خود به دست می آوریم. این به ما اجازه می دهد تا راه حل های جایگزین تولید کنیم و خلاق تر شویم. در این حالت، خلاقیت کلامی ما به ویژه تقویت می شود.
ایجاد
گسترش دیدگاه سپس به ما این امکان را می دهد که منابع شخصی بسازیم. این منابع ملموس هستند و شامل موارد زیر می شوند:
ذهنی - حل مسئله، باز بودن به یادگیری
فیزیکی - سلامت قلبی-عروقی، هماهنگی
اجتماعی - حفظ روابط و ایجاد روابط جدید
با بهبود منابع خود، تاب آوری بیشتری نیز توسعه می دهیم که به نوبه خود به نتایج بهتری در طول زمان منجر می شود و در نتیجه یک چرخه مثبت شکل می گیرد.
معکوس کردن
احساسات مثبت به طور واقعی اثرات قلبی-عروقی "پاسخ منفی" را معکوس می کنند. وقتی ما اضطراب، استرس یا لحظات منفی را تجربه می کنیم، ایجاد آگاهانه یک تجربه عاطفی مثبت به بدن ما کمک می کند تا با سرعت قابل توجهی به عملکرد فیزیولوژیکی طبیعی خود بازگردد.
کاربرد عملی نظریه گسترش و ایجاد در مربی گری زندگی
این نظریه چگونه می تواند در کار شما با مشتریان مربی گری کاربرد داشته باشد؟ برخی از مداخلات گسترش و ایجاد می تواند شامل موارد زیر باشد:
- تغییر نگرش
- ایجاد تجربیات مثبت برای جایگزینی تجربیات منفی
- پرورش خودشفقتی
- مدیتیشن هدایت شده و تمرینات تنفسی
- تمرینات قدردانی

استفاده از نظریه گسترش و ایجاد در مربی گری – یک مطالعه موردی
چگونه می توانیم از نظریه گسترش و ایجاد در یک جلسه مربی گری بهره برداری کنیم؟ بیایید نگاهی دقیق تر به یک روش ممکن برای استفاده از این نظریه در جلسه بیندازیم:
زمینه
ماریا، یک مدیر ۳۵ ساله، به دنبال مربی گری رفت زیرا احساس می کرد در نقش جدیدش تحت فشار است. او به تازگی ترفیع گرفته بود و در ابتدا هیجان زده بود، اما به زودی به دلیل پروژه ای که به مشکل خورد، شروع به تردید در خود کرد. ماریا متوجه شد که دائما به شکست پروژه فکر می کند و در مورد توانایی هایش شک دارد، به حدی که به ترک شرکت فکر می کرد.
جلسه
مربی جلسه را با تایید احساسات ماریا آغاز کرد. او به وضوح تحت فشار بود و نمی توانست به چیزی جز شکست پروژه فکر کند. او مکررا می گفت که "برای مدیریت ساخته نشده است."
مربی نظریه گسترش و ایجاد را به ماریا معرفی کرد و توضیح داد که در حالی که احساسات تردید و شکست او قابل درک هستند، این تنها احساساتی نیستند که در دسترس او قرار دارند. مربی از او پرسید: "چه احساسات دیگری وجود دارد، ماریا؟ به جز این شکست پروژه، چه احساسات دیگری در این نقش تجربه کرده ای؟"
ماریا گفت که وقتی تیمش وظایفشان را به موقع انجام دادند، احساس افتخار کرده و وقتی که پیروزی های کوچک را جشن گرفتند، احساس شادی کرده است.
با استفاده از این احساسات مثبت، مربی تلاش کرد تا دیدگاه ماریا را "گسترش" دهد. او از ماریا خواست تا بیشتر درباره نقاط قوتش صحبت کند. ماریا شروع به یادآوری دیگر موفقیت هایش در حرفه اش کرد، لحظاتی که در آن ها رهبری و خلاقیت نشان داده بود.
با ادامه جلسه، تعادل عاطفی ماریا شروع به تغییر کرد. او به شناسایی احساسات دیگری مانند افتخار، شادی و رضایت پرداخت. او متوجه شد که وضعیت عاطفی اش پیچیده تر از فقط احساس شکست در آن لحظه خاص است.
نتیجه
تا پایان جلسه، ماریا دیدگاه متعادل تری از وضعیت و خود داشت. او تصمیم گرفت که پروژه شکست خورده را به عنوان یک فرصت یادگیری ببیند و اقداماتی برای ایجاد تغییرات مثبت شناسایی کند. او همچنین تصمیم گرفت که موفقیت های تیمش را بیشتر جشن بگیرد و به طور منظم بازخورد بگیرد تا از افتادن به دام تردید جلوگیری کند.
استفاده از رویکرد گسترش و ایجاد به ماریا این امکان را داد که تمرکز خود را تغییر دهد و به دامنه ای از احساسات باز شود و در نتیجه یک برنامه عملی ایجاد کند که به او کمک کند به اهدافش برسد.
چگونه یک نظریه جدید را در جلسه مربی گری خود بگنجانیم؟
اگر می خواهید یک نظریه جدید را در کار خود با مشتریان مربی گری مورد استفاده قرار دهید، مراحل زیر می تواند به شما کمک کند تا این کار به خوبی انجام شود:
1. صبر کنید تا لحظه مناسب پیش بیاید: نظریه را به زور به مشتری تحمیل نکنید. منتظر یک وقفه طبیعی در گفتگو باشید تا آن را معرفی کنید.
2. اجازه بگیرید: همیشه از مشتری بپرسید که آیا مایل به یادگیری تکنیک جدید یا شنیدن اطلاعات جدید است. رضایت در مربی گری بسیار مهم است!
3. نظریه را توضیح دهید: اگر مشتری موافقت کرد، به طور مختصر مفهوم نظریه گسترش و ساخت را توضیح دهید و بر روی چگونگی مفید بودن آن برای او تمرکز کنید.
4. واکنش آنها را ارزیابی کنید: بعد از توضیح، از مشتری بپرسید که چه نظری دارد و آیا این نظریه می تواند ابزار مفیدی برای او باشد.
5. همکاری در ایجاد یک برنامه: اگر مشتری به بررسی نظریه علاقه مند بود، می توانید با هم برنامه ای برای برانگیختن احساسات مثبت ایجاد کنید که به تصمیم گیری و رضایت کلی از زندگی کمک کند.
نتایج استفاده از روان شناسی مثبت در مربی گری
هدف ما از به کارگیری روان شناسی مثبت در مربی گری، ایجاد تاثیر مثبت بر زندگی مشتری بر اساس اهداف منحصر به فرد و خودانتخاب شده آنهاست.
استفاده از نظریه ها و چارچوب های روان شناسی مثبت با مشتری می تواند به موارد زیر منجر شود:
- افزایش تجربه احساسات مثبت
- کمک به شناسایی و توسعه نقاط قوت فردی
- بهبود توانایی های تعیین هدف
- ایجاد حس امید و خودباوری
- تقویت شادی و رفاه
- پرورش قدرت قدردانی
- تشویق به حفظ روابط مثبت
- ترویج نگرش خوشبینانه و تاب آوری
- ساختن رابطه با رضایت
با استفاده ماهرانه از علم روان شناسی مثبت، مربیان زندگی می توانند فراتر از صرفا ارائه انگیزه بروند؛ آنها می توانند استراتژی های مبتنی بر شواهدی را ارائه دهند که واقعا به مشتریان در مدیریت پیچیدگی های زندگی کمک می کند. به یاد داشته باشید، مربی گری یک مدل یکسان برای همه نیست. همان طور که هر مشتری منحصر به فرد است، تکنیک ها و نظریه هایی که می توانید به کار ببرید نیز متفاوت خواهند بود. کلید موفقیت، انعطاف پذیری و توجه به نیازهای مشتری است. وقتی بتوانید انعطاف پذیر باشید و به نیازهای مشتری گوش دهید، کمک به آنها برای بهره برداری از تمام مزایای روان شناسی مثبت آسان تر خواهد بود.
به نقل از:
https://www.lumiacoaching.com/
گردآورنده و مترجم: محمد فروهر. مدرس و مربی تغییر و توسعه فردی با استفاده از متد دروانشناسی مثبت گرا (مطلوبیت پژوهی، توانمندیها و نقاط قوت فردی، سرمایه روانشناختی و...)
ارتباط با من: 09120243627 و farvahar482@yahoo.com