معرفی مجذوب تبریزی
میرز اشرف الدین محمد بن محمدرضا تبریزی، متخلص به مجذوب از فضلا و دانشمندان تبریز و معاصر سلاطین صوفیه، در نیمه اول قرن یازدهم می زیسته است. اولین اطلاعات در مورد ایشان از قدیمی ترین تذکره ها همچون قصص الخاقانی از ولی قلی بن داود شاملو (1073-1075 ق) و تذکره نصرآبادی از محمد طاهر نصرآبادی (1083-1090 ق) است که هر دو در زمان حیات شاعر بوده است و بسا او را دیده اند و در تذکره های بعد، همان مطالب این دو تذکره را با بیانی دیگر آورده اند.
ولی قلی شاملو وی را تبریزی الاصل می داند و درباره وی می گوید: «از این گروه صاحب شکوه که گنجینه شعور را دربسته به تصرف حسن به زیور جگرگوشه های خانواده فکر داده اند، خدام ملامیرزا محمد مجذوب تخلص است که به همت جذبه شوق، جواهر معانی رنگین را در مدح حضرت ائمه معصومین به رشته نظم کشیده ...» (شاملو، 1374، ج 2: 73).
در تذکره ها آمده است که مجذوب شاعر عارفی بوده است که در تبریز زندگی می کرده است و در وسعت مشرب و سلوک و کثرت ذوق و تصوف بر کمال بود و طلاب تبریز، هرروز مرتب در حلقه درس وی گرد می آمدند و از بیانات شیرین و از کمالات فضلش بهره ها می برده اند.
بنا بر آنچه در تذکره ها آمده است، از خانواده و زمان تولد او چیزی در دست نیست؛ اما با استناد به سخن خود او می توان گفت که زادگاهش تبریز بوده است. در دو غزل به زادگاه خود اشاره کرده است:
بده ساقی شراب ناب تبریز
که دارد فیض دیگر آب تبریز
(1390: ص 142)
خوشا تبریز و فیض صبح و شامش
الهی تا ابد باشد نظامش
(1390: ص 148)
و یا در مقطع غزلی چنین می گوید:
این ولایت نظر از شاه ولایت دارد
همچو مجذوب از آن فخر کنم بر تبریز
(1390: ص 141)
در این ابیات به توصیف موطن خود می پردازد.
2. مذهب
با توجه به این که مذهب وی تشیع است، تقریبا تمامی آثارش در حوزه ادبیات دینی و در مدح و منقبت ائمه علیهم السلام است. با توجه به مفهوم ابیاتش، شیعه دوازده امامی است و در دفاع از اعتقادات خود، پروایی از به کارگیری واژگان غیرادبی ندارد.
محبوس دام انجمن وعظ چون شوم
فیضی که از کلام مزخرف ندیده ام
(1390: ص 166)
3. سفرها
بنا بر آنچه در تذکره ها در مورد زندگی مجذوب آمده است، اشاره ای به سفرهای وی نشده است؛ اما با توجه به اشعار دیوانش، به سفرهای مکررش به مکه و مدینه، نجف و اصفهان اشاره شده است.
سفر به نجف:
این نسیم از نجف اشرف آن شاه وزید
که به تسلیم درش پشت فک این خم خورد
(1390: ص 94)
حج اکبر زیارت نجف است
نیک بخت که این اراده کند
به نجف باز می روی مجذوب
دولتت را خدا زیاده کند
(1390: ص 116)
سفر به اصفهان: از ابیات چنین برمی آید که او به شهر اصفهان سفر و در آنجا اقامت کرده است. او همواره از اصفهان به نیکی یاد می کند:
غلغله روم را گوش فراموش کرد
مژده فتح حلب تا به صفاهان رسید
(1390: ص 128)
ز عیش اصفهانم می دهد یاد
نسیم صبحگاه و خواب تبریز
(1390: ص 142)
4. وفات مجذوب
در هیچ یک از کتب تذکره اشاره ای به تاریخ وفات مجذوب نشده است. دکتر صفا می گوید: «وفاتش بنا بر آنچه از رباعی زیر برمی آید، به سال 1093 ق اتفاق افتاد. این رباعی بر دیوان او افزوده شده است و در پایان نسخه موزه بریتانیا دیده می شود» (صفا، 1389، ج 2: 1317).
«مجذوب از آن رفت به صدخوشحالی
درباغ نعیم بود جایش خالی
تاریخ وفاتش ازخودپرسیدم
گفتا «آسوده در بهشت عالی»
گفتنی است که ماده تاریخ «آسوده در بهشت عالی» با سال 1098 ق منطبق خواهد شد؛ ولی با حساب جمل، ماده تاریخ «آسوده در بهشت عالی» 1093 ق خواهد بود که با سال فوت شاعر تطبیق بیشتری دارد. گویا تا سال ها مدفن مجذوب را در مقبره سید حمزه تبریزی می دانستند؛ اما بعدها معلوم شد این قبر مربوط به حاجی محمد جعفرخان قراگوزلو، متخلص به مجذوب است به سال 1239 ه.ق در تبریز وفات کرده است. بنابراین مدفن او نامشخص است و معلوم نیست در کجای تبریز به خاک سپرده شده است (رک: تربیت، 1314: 326)
5. مجذوب علیشاه و مجذوب تبریزی
محمدجعفر کبودرآهنگی متخلص به مجذوب علیشاه، از ایل جلیل قراگوزلو و ازاویماق اوزبیگلو بوده است. از طفولیت به تحصیل علوم و کسب کمال اشتغال کرده بود و در طول حیات خود به شهرهای مختلفی همچون همدان و اصفهان و قم سفرکرده بود. در اواخر عمر خود به تبریز سفر کرد و در اثر بیماری وبا رحلت کرد و در مقبره سید حمزه به خاک سپرده شد. بر اساس شرح حالی که در مورد مجذوب نوشته شده است، هیچ مطلبی پیرامون طبع شاعری یا دیوان مجذوب علی شاه ذکر نشده است؛ بنابراین نمی توان دیوان شعری برای مجذوب علیشاه متصور بود و چون هم زمان با سفر به تبریز به بیماری دچار شده است و رحلت کرده است؛ بنابراین انتساب دیوان مذکور به مجذوب علیشاه همدانی اشتباهی بزرگی است.
در مقدمه کتاب رسایل مجذوبیه، مطلبی پیرامون همین موضوع آمده است: «در این اوان دیوانی به نام مرحوم مجذوبعلی شاه چاپ گردید که حاوی اشعار جذاب و دلپذیری است که در استقبال حافظ و سعدی سروده شده است؛ ولی بر اساس نسخه شناسی کتب خطی، این دیوان به قطع از مجذوب تبریزی است نه مجذوب علیشاه همدانی» (کبودرآهنگی، 1377: 45).