سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
195 یادداشت منتشر شدهفصل دوم خلاصه ای از کتاب اندیشه ای در تاریخ



خلاصه و برداشتی از فصل دوم کتاب اندیشه ای در تاریخ.
استان گیلان:
استان گیلان از استان های شمالی ایران است ، در باره نام گیلان و معانی واژه گیلان، نظرات متفاوتی ابراز شده است .
لغت نامه دهخدا ، واژه گیلان را برگرفته از "گیل" به اضافه پسوند مکان " آن " به معنای محل سکونت گیلان دانسته و افزوده است که صورت این واژه در زبان پهلوی ، گلان (Gelan) و نزد یونانی ها گلای (Gelae) بوده است .
این استان ، دارای مرز بین المللی از طریق آستارا با جمهوری آذربایجان است که از شمال به دریای خزر و کشور آذربایجان ، از غرب به استان اردبیل ، از جنوب به استان زنجان و قزوین و از شرق به استان مازندران محدود می شود .
مساحت گیلان ۱۴۰۴۴ کیلومتر مربع و جمعیت آن طبق سرشماری سال ۹۱ ، ۲،۴۸۰۸۷۲ نفر است .
گیلان دهمین استان پرجمعیت و بیست و هشتمین استان وسیع ایران است .
تراکم جمعیت در این استان با ۱۷۷ نفر در هر کیلومتر مربع جایگاه سوم را در ایران دارد . کلانشهر رشت با داشتن ۴۶ درصد جمعیت کل استان ، مرکز و پرجمعیت ترین استان گیلان و دوازدهمین کلان شهر ایران و پرجمعیت ترین شهر سه استان ایران در ساحل دریای خزر است .
از دیگر شهرهای پرجمعیت این استان می توان به ترتیب به شهرهای بندر انزلی ، مهمترین بندر ایرانی در حاشیه دریای خزر ، لاهیجان ، تالش ، لنگرود ، رودسر ، بندر آستارا ، فومن و ... اشاره کرد ..
طبیعت گیلان ، پوشیده از جنگل و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است .
این استان شامل مناطق سرسبز شمال غربی رشته کوه البرز و بخش غربی کرانه های جنوبی دریای خزر است .
گیلان انتهای غربی رشته کوه البرز و بخش غربی جلگه های حاشیه دریای خزر ایران را در بر می گیرد . دره عرضی عمیق سفید رود بین منجیل و امامزاده هاشم کمربند کوهستانی را قطع می کند .
در شمال غرب ، ارتفاعات تالش به صورت حوضه ای پیوسته امتداد دارند و گیلان را از آذربایجان جدا می کنند .
بیش از ۴۰ رودخانه در گیلان جریان دارند که مهمترین آنها سفید رود است .
دیگر رودهای مهم گیلان آستارا چای ، کرگانرود ، نادر در اسالم ، شفارود دیناچال ، شیوه رود ، عمل کنده ، وزیر کنده ، حسن کنده، ده کا ، رود چمخاله ، کیان رود ، و پیله ورد هستند .
آب و هوای گیلان
مناطق کم ارتفاع ساحل دریای خزر به دلیل وضعیت توپوگرافی شان ، دارای نوعی بسیار ویژه از آب و هوای هیرکانی هستند .
کل استان گیلان متعلق به این منطقه به طور خاص مرطوب و سبز است .
جریانات جوی غالب شمالی _ جنوبی ، بر فراز دریا مرطوب شده ، توسط مانع قوی البرز مجبور به بالا رفتن شدید می شوند و نتیجتا در همه ی سال به فراوانی بر جلگه و کوهپایه شمال غربی رشته کوه می بارند .
طبیعت گیلان
دلیل پوشش گیاهی غنی گیلان ممتاز بودن اقلیم آن است . ناحیه رویشی هیرکانی مانند یک نوار سبز ، حاشیه جنوبی دریای خزر و نیمرخ شمالی رشته کوه البرز را پوشانده است .
این ناحیه رویشی به خاطر حاصلخیزی خاک ، دما و بارندگی های متعدد ، حاوی گونه های گیاهی زیادی است .
جنگل های این ناحیه به صورت نسلی دست نخورده و سالم ، کمربندی از درختان خزان کننده دوران سوم زمین شناسی را تشکیل می دهند . این جنگل ها که از آن به نام های جنگل های مرطوب و خزری یاد می شود ارزش های زیست محیطی و اقتصادی زیادی دارند و در زمره میراث طبیعی جهانی محسوب می شوند .
حیات وحش گیلان
۹۴ گونه حمایت شده و در معرض خطر انقرض پرندگان در گیلان وجود دارد . پوشش گیاهی گیلان زیستگاه گونه های وحشی چون پلنگ ، آهو و بز کوهی بوده است . اما متاسفانه به دلیل گسترش سلاح های غیر مجاز و افزایش شکار این گونه ها تا مرز انقراض پیش رفته اند .
گیلان یکی از مهمترین زیستگاه های مرال یا گاو کوهی ، یکی از سه گونه گوزن موجود در ایران و بزرگترین گونه آن است که در جنگل های مناطق کوهستانی زندگی می کنند . در چند سال اخیر با افزایش محیط بانی ، تبلیغات و فرهنگ سازی مداوم از شیب کاهش جمعیت این گونه کاسته شده است . دیگر گونه منحصر به فرد و کمیاب در گیلان ، سمندر باله دار جنوبی است که اهمیت جهانی دارد .
گذری بر تاریخ گیلان
پیش از میلاد در کرانه دریای کاسپین اقوامی همچون کاسپی ها، کادوسی ها و آماردها ساکن بوده اند .
کاسپی ها در طول سواحل جنوب غربی دریای خزر زندگی می کردند . اینک آیا آنها شمال یا جنوب رود کوارا هم زندگی می کردند مشخص نیست .
کاسپی ها باید ایرانی یا شدیدا تحت تاثیر فرهنگ ایرانی محسوب گردند .
به نظر می رسد که گیلان (گیله مردان ) که جنگجو و شجاع ذکر شده اند ، حدود قرن اول یا دوم قبل از میلاد ، وارد ساحل جنوبی دریای خزر و غرب رود آماردوس (بعدها سفید رود) شده اند و همراه با دیلمیان در آنجا سکنی گزیدند . آنها با دونوع گویش ایرانی و شمالی غربی تکلم می کردند که تا حد زیادی برای سایر فارسی زبانان قابل فهم نبود . آنها احتمالا از منطقه داغستان آمده اند و و جایگزین کادوسیان شده اند . متعاقبا از رود آماردوس هم گذشتند و به همراه دیلمیان جایگزین آماردی ها شدند . از آنها هم به عنوان کارگران و کشاورزان شاهان ساسانی نام برده شده ولی به نظر نمی رسد تحت فرمان موثر آنان درآمده باشند .
تا قرن هفتم میلادی ، گیلان در منطقه نفوذ هخامنشیان ، سلوکیان ، اشکانیان و ساسانیان قرار داشت که بر ایران تا قرن هفتم میلادی حکمفرمایی می کردند .
فتح ایران به دست اعراب ظهور تعداد زیادی از سلسله های محلی در گیلان شد . اسکندر هم موفق به فتح گیلان نشد .
در هجوم عربها دیلمیان مقاومت شدیدی در برابر اشغالگران عرب نشان دادند و گیلان به اشغال آنان در نیامد . هرچند که خلفای عباسی خبر از پرداختن مالیات از سوی گیلانی ها می دهد به نظر می رسد که ایشان مردمان باختر سفیدرود بوده اند و مردم خاور سفید رود هیچگاه زیر کنترل آنها نبوده اند . تقریبا اولین مسلمانانی که از حدود قرن دوم هجری به بعد وارد این سرزمین شدند و توانستند در آنجا اقامت گزینند ، علویان بودند که به علت مخالفت یا مبارزه با حکام عباسی بدان سرزمین روی آوردند . بدین ترتیب، پذیرش اسلام دیلمیان با مذهب تشیع آغاز شد و از فرق شیعه ، مذهب زیدیه ، اولین و پرطرفدارترین آنان بود . البته مذهب اسماعیلیه با تبلیغات و فعالیت ابوحاتم رازی در دیلم ، پیروانی پیدا کرد . گیلان و دیلمان پس از آوردن اسلام و بسط دیلمی ، از نظر سیاسی شبه مستقل و جدا ماندند . در این دوران وجود اختلاف های دیرینه نژادی بین دیلمیان و گیلکیان و وجود دو مکتب رقیب زیدی باعث بالاگرفتن دشمنی بین گیلکیان و دیلمیان و ستیزه های فرقه ای بین اینان به وقوع انجامید . زیاران ، بوئیان و بعدها سلجوقیان تلاش کردند از خارج تاثیر گذار باشند و در پاره ای از زمان ها می توانستند خراج مطالبه کنند ، ولی نتوانستند حکمرانی یا مالیات منظم تحمیل کنند . زندیان شرق گیلان از حکمرانان علوی مستقر در هوسم در قرن دهم و یازدهم میلادی هواداری می کردند . به هرحال ، بیشتر این سرزمین همچنان در کنترل سران محلی خانوادگی بود . در قرن دوازدهم لاهیجان جای هوسم را به عنوان مرکز فرمانروایان زیدی علوی گرفت . لاهیجان ،که خاندان دیلمی آل بویه که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند ، از آن نشات می گیرد ، در قرن دهم همچنان دیلمی پنداشته می شد . هم اکنون این شهر اصلی شرق گیلان است . گیلان و چهارمحال بختیاری تنها منطقه ای در ایران بود که در دوره حکومت مغول ، وقتی همه کشور در اشغال مغولان بود ، واقعا مستقل ماندند و حتی پس از اشغال پرهزینه آن توسط الجایتون همانطور باقی ماندند و هیچ حاکم مغولی به گیلان و حتی چهارمحال بختیاری فرستاده نشد .
استان (گیلان) دارای هویت قومی مشخص است . گروه های قومی اصلی آن متعلق به شاخه شمال غربی گروه زبانهای ایرانیند . عمده ترینشان گیلک است که در جلگه مرکزی ، حاشیه ساحلی شرقی و ارتفاعات جنوب غربی زندگی می کنند . گیلکها بر اساس تفاوت های گویشی و ویژه گی های اجتماعی ، فرهنگی به سه گروه تقسیم می شوند : گیلک رشتی و لاهیجی ، که به ترتیب در غرب و شرق جلگه زندگی می کنند ، تفاوت های کمی نشان می دهند ، ولی گیلک گالشی یا دیلمی در کوه های جنوب غربی زبان متفاوت و شیوه کشت و دامپروری متفاوتی با گیلک جلگه و تالشها که منطقه شان از کوهپایه تا دامنه البرز کشیده شده است دارند .(با توجه به تحقیقاتی که نویسنده سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
انجام داده است ، با صراحت تمام می توان گفت که تالشها از قبل در منطقه ساکن بوده اند و قدمتی دیرینه داشته و هیچگونه شک و تردیدی در مستقل بودن آنان در ادوار گذشته نمی توان داشت .)(هرچند گروه هایی با اعمال و رفتارهای ناپسند خود با هویت کاذب تالشی ، تالشان را زیر سوآل خواهند برد، اما به صراحت می توان گفت : که در هیچ زمان از تاریخ غایت کوشش ها و آرمان های تالشها ، رسیدن به لذائذ خور و خواب و خشم و شهوت و خیانت در امانت نبوده و نخواهد بود ، زیرا تالشها از عدل و داد و حق شناسی و معرفت و زیبایی های اخلاق و آرمان های معقول و کوشش برای پیش برد منطقه و بنی نوع انسانی لذت می برند. در توجیه عرایض حقیر با توجه به فعالیت های فرهنگی در این منطقه ، بیشتر مواقع با نامهربانی های بعضی از مردم بخصوص بخشی از جوکندان تالش روبرو می شدم اما هرگز این نامهربانی ها را به حساب تالش و تالشیها نخواهیم گذاشت ).
از گلایه ها که بگذریم ، این قوم همانند سایر اقوام ایرانی ، بر پایه باورها ، عقاید ،ارزش ها و دارائیهای خود استوار هستند که به عنوان بخشی از جنبه های مادی و قابل لمس تمدن به آنها اطلاق می شود. تالش نیز یکی از اقوام پر اهمیت ایران است ، شهرستان تالش قدمتی طولانی دارد و همواره از آن به عنوان سومین شهرستان پرجمعیت استان گیلان یاد ، می شود، اهالی تالش از اقوام ایرانی تبار هستند و در زمانهای قدیم محل سکونت خود را از البرز غربی در بخش جنوب شرقی جمهوری آذربایجان تا شمال غربی استان گیلان و استان اردبیل انتخاب کرده بودند . مردم تالش به عنوان یک جامعه با تاریخ اصیل و پر فراز و نشیب ، در برابر هجوم بیگانگان به مرزها و بوم خود، توانسته اند اصالت و تاریخچه خود را حفظ کرده و تداوم آن را تضمین کنند . این جامعه با فرهنگی مهربان و غنی ، به زبان تالشی ارتباط برقرار می کند و اکثریت مسلمان بودن آنان از دوشاخه اصلی ، شیعه و سنی نشات می گیرد.
تالشی ها نقش مهمی در حفظ و انتقال فرهنگ و تاریخ ایران دارند . آنها با زبان و فرهنگ خاص خود بخشی جدائی ناپذیر از هویت ایرانی هستند . تالشی ها به زبان تالشی صحبت می کنند و از نظر فرهنگی و زبانی با سایر اقوام ایرانی خصوصا قوم بختیاری ارتباط نزدیکی دارند . گویای این مطلب لرهای چگینی بوده که در منطقه لوشان ، قزوین و رودبار زندگی می کنند و هویت بختیاری و لر بودنشان را حفظ نموده اند .
استاد حسین حسن زاده رهدار ، تاریخ نویس و پژوهشگر ، در گزارشی می فرمایند : در گفتگویی تلفنی با جناب استاد شهرام آزموده ، محقق و روزنامه نگار ، ایشان فرمودند: که روزی از کنار یکی از پارک های تهران می گذشتم که متوجه شدم که چند نفر به زبان آشنایی گپ می زدند ، جلو رفتم و به زبان تالشی گفتم ...(شما تالشی هستید)آنها متوجه نشدند ، به فارسی تکرار کردم ، ایشان گفتند خیر ما لر هستیم و من علت پرسشم را برایشان گفتم که چقدر زبان شما به زبان تالشی نزدیک است . باید بگویم که علاوه بر نزدیکی زبان ، لباس زنان لر بختیاری نیز همسانی های نزدیک با لباس زنان تالشان دارد .
به هرحال این تشابه و نزدیکی زبانی ، را به طور مختصر و به صورت گلچین در زیر می آوریم. گرچه این بخش کوچکی از خیل واژگانی است که بین زبان لری بختیاری و زبان تالشی رواج دارد .
در ادامه متن حرف (ت) یعنی تالش و حرف (ب) یعنی لری بختیاری می باشد . رجوع شود به وبگاه استاد حسین حسن زاده رهدار .


لباس زنان بختیاری:👇



لباس محلی زنان تالش:👇



لباس مردان بختیاری :

میرزا کوچک خان جنگلی
استعمار سیاسی با مشروطه:
انگلستان به دنبال موفقیت های سیاسی در منطقه و ایجاد حکومت مشروطه در ایران بلافاصله آن را وجه المصالحه منافع خود قرار داد و طی قرارداد (۱۹۰۷) و (۱۲۸۶) روسیه ایران را به سه منطقه تقسیم کرد ، منطقه شمال تحت تسلط روسیه ، منطقه جنوب تحت اختیار انگلیس و منطقه مرکزی که بی طرف می ماند ، روسیه به طمع نفوذ بیشتر ضمن معاهده ی (۱۹۱۵) ( ۱۲۹۴) با انگلستان قرارداد ۱۹۰۷ را لغو نمود . بر اساس قرارداد جدید ایران به دو منطقه نفوذ انگلیس و روسیه تقسیم می شد و منطقه بی طرف از بین می رفت . افشای این قرارداد به دنبال انقلاب اکتبر شوروی در سال ۱۹۱۷ بود که دولت شوروی به منظور آشکار ساختن روابط دولت تزاری با استعمارگران جهانی و چپاول کشورهای جهان سوم از جمله ایران انجام داد و اعلام کرد قرارداد فوق را باطل نمود ، نیروهای خود را از ایران فرا می خواند . این کار در سال ۱۹۱۸ و ۱۲۹۶ آنجا گرفت اما مجددا به بهانه ضد انقلاب نیروهای ارتش سرخ وارد ایران شدند ، انگلستان نیز تصمیم گرفت با ایجاد دولت های دست نشانده و ضد کمونیست و در عین حال مقتدر در اطراف شوروی و پوشش امنیتی منطقه قیام های مردمی را نیز سرکوب کند . بدین منظور با عقد قرارداد ۱۹۱۹ تلاش کرد ضمن دخالت مستقیم در ایران این سرزمین را مقابل نهضت های رهایی بخش داخلی از یک طرف کمونیسم خارجی از سوی دیگر حفظ نماید . در این شرایط جنبش های مردمی که در دو منطقه گیلان و آذربایجان به پیشوایی میرزا کوچک خان جنگلی و شیخ محمد خیابانی به وقوع پیوسته بود در مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ به اوج خود رسید .
جنگلی ها که در مصاف با قزلها شکست سختی به نیروهای دولتی وارد کرده بودند و به تازگی کمونیست ها در صفوفشان رخنه کرده بودند و اتحاد جماهیر شوروی نیز ظاهرا از آنها پشتیبانی می کرد خطری جدی برای منافع دولت انگلستان محسوب می شدند . فرماندهان نظامی انگلیس سخت در این اندیشه بودند که پس از خروج آنها از ایران چگونه می توان از حرکت جنگلی ها به سمت مرکز جلوگیری نمود . سرانجام به این نتیجه رسیدند که بایستی قبل از ترک ایران با انجام یک کودتا ، دولتی مقتدر و ضد کمونیست در ایران ، روس روی کار بیاید . پس از مصاحبه ژنرال 《آیرون ساید》با رضاخان و یافتن مهره ی مناسب طرح کودتا به راهنمایی و مساعدت فرماندهان نظامی انگلیس در ایران سحرگاه اسفند ۱۲۹۹ به عمل آمد و با تقویت دولت کودتا رضاخان ، در شرایطی که سپاه شوروی به شمال ایران هجوم آورده و شهر رشت سقوط کرده بود ، هماهنگ با خیانت کمونیست ها هر نوع حرکت اسلامی و دینی را از جانب میرزا کوچک خان یک حرکت ارتجاعی می دانستند ، به نیروهای انقلابی جنگل یورش بردند و نهضت آنان را با شهادت جمعی و پراکنده شدن جمعی دیگر متلاشی کردند .
دلایل شکست، اعتماد بر بیگانه ، تفرقه در نیروهای جنگل ، نفاق و خیانت کمونیست ها، تغییر سیاست انگلیسی مبنی بر تمرکز قدرت در دولت مرکزی ، ورود سپاهیان شوروی به شمال ایران و سقوط شهر رشت و بی خبری مردم از عوامل شکست نهضت جنگل بود که در صورت موفقیت می توانست ضمن هماهنگی با نیروهای اسلامی دیگر و تصرف تهران به اهداف خود برسد . میرزا کوچک خان در آخرین نامه خود به میرآقا عریان می نویسد افسوس میخورم که مردم ایران مرده پرستند و هنوز قدر این جمعیت را نشناخته اند. البته بعد از مح ما خواهند فهمید که ، ما که بوده ایم و چه می خواستیم و چه کرده ایم . بله امروز آقای من ، دشمنانمان ما را دزد و غارتگر خطاب می کنند و حال آنکه هیچ قدمی جز در راه آسایش و حفاظت از مال و ناموس مردم برنداشته ایم ، ما این اتهامات را می شنویم و حکمیت را به خداوند قادر و حاکم علی الاطلاق واگذار می کنیم .
ژنرال دنسترویل ، فرمانده نیروهای انگلیس در شمال ایران در باره میرزا کوچک خان گفته است . نهضت جنگل از طرف میرزا کوچک ، انقلابی معروف که یک ایده آلیست باشرف و منصفی است ، تشکیل یافته که به عقیده ی من میرزا از وطن دوستان حقیقی می باشد و امثال او در ایران کم یاب است . تشنجات سیاسی آخر سال ۱۳۳۸ و اوایل ۱۳۳۹ قمری از فروردین تا دیماه ۱۲۹۹ شمسی ، میرزا را در قیام علیه هیئت های حاکمه مرزی ایران دلیرتر و مصمم تر گردانید و او به حالت تدافعی در برابر نیروهای قزاق در پناه جنگل باقی ماند . دولت سید ضیاءالدین که وارث موفقیت درخشان کابینه های سپهدار و مشیرالدوله دربار عقد پیمان مودت با رژیم شوروی بود پس از حصول اطمینان از اینکه دولت شوروی دیگر از رژیم بلشویکی گیلان حمایت نخواهد کرد و در استقرار نفوذ سیاسی نظامی دولت مرکزی ایران در گیلان با مقامات ایرانی ، همکاری نمود ، تصمیم گرفت که انقلاب گیلان و قیام میرزا کوچک خان را ریشه کن سازد .
عملیات نظامی علیه متجاسرین گیلان ، بلافاصله از تشکیل دولت قوام السلطنه آغاز و قسمت عمده مازندران از نیروهای متجاسرین پاک گردید . احسان اله خالق در تنکابن از قوای دولتی شکست خورد و می خواست به روسیه برود اما میرزا خالو قربان که اندکی پیش از آن تاریخ از احسان اله خان رنجیده بودند ، بار دیگر به کمک او شتافتند و نیرویی به عده دوهزار نفر در محور لاهیجان ، سفیدرود در برابر نیروی دولتی تجهیز کردند . این نیرو نیز شکست خورد و بین سران حکومتی انقلابی گیلان دشمنی سخت بروز کرد . احسان اله خان شکست خورده به باکو گریخت و خالوقربان از میرزا جدا شد . و حیدرعلی اوغلی به دست میرزا به قتل رسید . زد و خورد نیروهای دولتی با بقایای حکومت انقلابی گیلان و میرزا به طول انجامید ، کابینه قوام السلطنه در مجلس دچار تشنج گردید ، ولی سردار سپه مقاومت ورزید و تصفیه کار گیلان را شخصا بر عهده گرفت و با قوای دولتی در اواسط مهرماه ۱۳۰۰ شمسی عازم شمال شد . در جریان کش مکش نیروهای دولتی با متجاسرین گیلان در تابستان ۱۳۰۰ شمسی (۱۳۳۹ _۱۳۴۰)قمری سفارت شوروی در تهران در جواب مصاحبه سعدالله خان حکمران مازندران با خبرنگار روزنامه ایران و اظهار او که گفته بود هنوز ارتش سرخ در گیلان متوقف است ، مراتب را تکذیب کرد و سرانجام مقارن حرکت سردار سپه به شمال ، باقی مانده نیروی سرخ که عبارت بودند از دو فوج ۸۰۰ نفری و ۶۰۰ نفری خاک ایران را تخلیه کردند . تئودور رونشتاین بنا به قولی که احمد شاه داده بود در صدد برآمد که میرزا کوچک خان را از ادامه عملیات ضد دولت مرکزی باز دارد و او را به تسلیم در برابر حکومت ایران برانگیزد ، و نامه هائی در این زمینه به او نوشت اما میرزا کوچک خان را از ادامه عملیات ضد دولت مرکزی باز دارد و او را به تسلیم در برابر حکومت ایران برانگیزد ، اما میرزا در وضع ناگواری قرار گرفته بود ، او مایل نبود به دولت ایران تسلیم شود زیرا به این دولت اعتماد نداشت و نیز نمی خواست به خاک شوروی برود چون احساسات دینی و تعصب مذهبی او مانع از انجام چنین عملی بود و از طرف دیگر قدرت پایداری در برابر نیروهای مجهز دولتی را که سردار سپه آن را هدایت می کرد در خود نمی دید ، با این همه مقاومت را بر فرار به روسیه و با تسلیم به دولت ترجیح داد و آنقدر پایداری کرد تا تنها ماند . آنگاه که سردار سپه به رشت وارد شده و خالو قربان تسلیم گردیده بود میرزا با یک نفر آلمانی که از دوستان صمیمی او بود در گردنه بین تالش و خلخال از سرما به شهادت رسید . ربیع الثانی ۱۳۴۰ قمری = آذرماه ۱۳۰۰ شمسی . و نقل قول است یکی از افراد همان محل سر میرزا را برید تا به طمع جایزه به فرمانده نیروهای دولتی تسلیم کنند و بدین ترتیب نهضت جنگل پایان یافت . روحش شاد
رجوع شود به تاریخ ایران در دوره سلطنت قاجار استاد علی اصغر شمیم .
در محله داراب رشت و در میان شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیل مرقد شهیدی نمایان است که قبه ای بلند آن را در بر گرفته است . در کنار مسجدی زیبا و مجهز که در سال ۱۳۶۱ تجدید بنا شده است و یکی از فعال ترین مساجد و مراکز فرهنگی رشت می باشد به نام مسجد میرزا کوچک خان (یونس ) معروف به میرزا کوچک خان که در سن ۴۳ سالگی یعنی در سال ۱۳۰۰ در سخت ترین شرایط مبارزه اش در گردنه خلخال تالش به شهادت رسید . میرزا ، فعالیت انقلابی خود را در نهضت جنگل از سال ۱۲۹۳ آغاز کرد . میرزا کوچک خان که در حوزه علمیه رشت درس خوانده بود راه های سیاسی و فرهنگی را آزمود و به این نتیجه رسید که در شرایط حاکم چیزی کمتر از مبارزه مسلحانه قادر نیست تا متجاوزان را سرجای خودشان بنشاند و به همین جهت به فاز نظامی روی آورد و با بهره گیری از امکانات منطقه و همراهی مردم توانست در چند جبهه مبارزه کند . نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان از سال ۱۳۳۳ هجری قمری ۱۲۹۳ هجری شمسی آغاز شد و تا سال ۱۳۴۰ هجری قمری و یا ۱۳۰۰ هجری شمسی ادامه یافت .
همایش شناخت راهکارهای توسعه استان گیلان
همایش ملی تحقق اقتصاد مقاومتی در استان گیلان

در پایان : می توان گفت؟ که همه جای ایران ، زیبا و دارای هویت و اصالتی مشخص و مستقل است .
:تمام اقوام مختلف در سراسرکشور پهناور و اهورائی ایران دارای پیشینه تاریخی بوده و از هرجهت قابل احترام و عزیز هستند . در کل همه ی ما ایرانی هستیم .... به عنوان مثال ! هنر تورکان در اصفهان شامل هنرهای مختلفی است که در طول تاریخ توسط اقوام ترک ساکن این شهر و همچنین در دوره صفویه که پایتخت ایران بوده توسعه یافته است ، این هنرها شامل صنایع دستی مانند قلم کاری ، بافت فرش و گلیم هستند .قلم کاری هنری است که در آن با استفاده از قالبهای چوبی طرح هایی روی پارچه نقش می زدند . این هنر در دوره صفویه در اصفهان رونق فراوانی یافت و بویژه در تهیه لباس های مردانه و زنانه کاربرد داشت . بافت فرش و گلیم نیز از هنرهای سنتی اصفهان است که توسط اقوام تورک ساکن این شهر انجام می شده است ، این هنرها با طرحها و رنگهای متنوع ، زیبایی خاصی به اصفهان بخشیده اند .
سایر هنرها ، علاوه بر صنایع دستی ، هنر موسیقی و معماری نیز تحت تاثیر هنر ترکان در اصفهان قرار گرفتند . موسیقی ترکی با سازها و آوازهای خاص خود بخشی از فرهنگ موسیقی این شهر را تشکیل می دهد . در معماری اصفهان بویژه بناهای تاریخی می توان تاثیرات هنر معماری ترکها را مشاهده کرد .
هنر معماری ترکها در اصفهان ، به ویژه در دوره صفویه ، تاثیر قابل توجهی بر شکل گیری سبک معماری اصفهانی گذاشته است . این تاثیر را می توان در بناهای شاخصی مانند میدان نقش جهان ، کاخ عالی قاپو ، و مساجد اصفهان مشاهده کرد .
در مجموع ، هنر معماری ترکها ، به ویژه در دوره صفویه نقش مهمی در شکل گیری و توسعه معماری اصفهان داشته است . این تاثیر و آثار را می توان در بناهای تاریخی و شاخص این شهر مشاهده کرد که ترکیبی از شکوه و زیبایی را به نمایش می گذارند .
