پاسخ های جالب امام هادی علیه السلام به سوالات و شبهات یحیی بن اکثم
بسم الله الرحمن الرحیم
ولادت باسعادت دهمین اخترتابناک آسمان ولایت و امامت حضرت امام هادی علیه السلام مبارک باد
موسی بن محمد نوه حضرت رضا علیه السلام (برادر حضرت هادی ع ) می گوید: در دار العامه به یحیی بن اکثم برخوردم و از من سوالاتی نمود، پس به خدمت برادرم؛ علی بن محمد امام هادی علیهما السلام رسیدم ( و پس از آنکه میان من و او کلماتی در پند و اندرز گفتگو شد و [سرانجام] مرا به اطاعت خود واداشت و بینایم ساخت ) به او گفتم: قربانت گردم، همانا ابن اکثم طی ارسال نامهای از من سوالاتی کرده تا پاسخش گویم، آن حضرت علیه السلام پس از تبسمی فرمود: آیا پاسخش گفتی؟ عرض کردم: خیر، نمی دانستم، فرمود:
آن سوال ها چه بود؟
گفتم: در نامهاش از من در مورد آیات و مسایل ذیل پرسیده است :
1 ) « قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک ، آن کس که دانشی از کتاب نزدش بود گفت: من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی برایت میآورم »(نمل/ 40 )
مگر پیامبر خدا(سلیمان) محتاج دانش آصف بن برخیا بود؟.
2 ) « و رفع ابویه علی العرش و خروا له سجدا ، و پدر و مادر خود را بر تخت بالا برد و همگان پیش او سجده کنان درافتادند »(یوسف/ 100)،
آیا یعقوب و فرزندانش( با اینکه پیامبر بودند ) بر یوسف سجده کردند؟
3 ) « فان کنت فی شک مما انزلنا الیک فسئل الذین یقرون الکتاب ، پس اگر در آنچه به تو فرو فرستادیم شک داری، از آنان که کتاب را میخوانند بپرس » (یونس/ 94) ؛
مخاطب این آیه کیست؟ اگر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم است، پس براستی او دچار شک و تردید شده، و اگر غیر او است، پس قرآن بر چه کسی نازل شده؟
4 ) « و لو ان ما فی الارض من شجره اقلام و البحر یمده من بعده سبعه ابحر ما نفدت کلمات الله ، و اگر هر چه درخت در زمین است قلم، و دریا مرکب گردد، و هفت دریای دیگر از پس آن بیفزایندش، کلمات خدا پایان نیابد » ( لقمان/ 27 )؛
نام این دریاها چیست و در کجا واقعند؟
5 ) « و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین ، و در بهشت است هر چه را که دلها خواهش و آرزو کند و چشمها از دیدن آن لذت برد » زخرف/ 71 )،
پس [به استناد این آیه] آدم علیه السلام نیز دلش هوای خوردن گندم را نمود و آن را خورد (و در آن است هر چه دل آرزو کند)، با این حال چگونه و چرا مجازات شد؟!.
6 ) « او یزوجهم ذکرانا و اناثا ، یا پسران و دختران به آنان تزویج کند » (متن آیه بزعم سائل ترجمه شده، و الا ترجمه صحیح آن این است که: «یا آنان را پسران و دختران هر دو میدهد») (شوری/ 50 )؛
مگر خداوند پسرها را به زوجیت بندگان در میآورد، در حالی که مردمی را که این عمل را نمودند مجازات کرده؟.
7 ) و از این مساله پرسیده که چگونه شهادت زن به تنهائی روا و جایز است ؟ با اینکه خداوند فرموده:« و اشهدوا ذوی عدل منکم ، دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید » طلاق/ 2 ).
8 ) و در مورد فرد خنثی (فردی که جنسیت او نامعلوم است) و کلام علی علیه السلام که گفته: «از ناحیهای که ادرار میکند ارثیهاش مشخص میشود»، در این صورت هنگام بول نمودن چه کسی به او نگاه کند؟
چه بسا که زن باشد و مردان بدو نگاه کنند، یا مرد باشد و زنان بدو نظر افکنند، که هیچ یک از آن دو جایز نیست، و گواهی خود او هم چون ذی نفع است پذیرفته نیست، پس چه باید کرد؟.
9 ) و از فردی که بر گلهای گوسفند سر رسد و ببیند چوپانی بر یکی از گوسفندان جهیده، و با دیدن او، گوسفند را رها نماید و آن به میان گله رود، حال چگونه آن گوسفند ذبح شود، و آیا خوردن گوشتش جایز است یا نه؟.
10 ) و سوال دیگر او از نماز صبح بود که چرا قراءت [حمد و سوره] در آن با صدای بلند خوانده میشود با اینکه از نمازهای روزانه بحساب میآید ( و قراءت حمد و سوره تنها در نمازهای شبانه بلند خوانده میشود ) ؟.
11 ) و از این سخن علی علیه السلام در باره ابن جرموز ( قاتل زبیر )، که فرمود : «قاتل زبیر را بدوزخ بشارت ده»، در حالی که خود او امام و پیشوا بود ولی ابن جرموز را نکشت؟.
12 ) و اینکه علی علیه السلام در جنگ صفین افراد مهاجم و فراری و نیز زخمیها را تماما کشت و همه را این گونه فرمان داد و به هیچ یک امان نداد، ولی رفتار او در جنگ جمل غیر از این بود که نه فراری را کشت و نه بر زخمی سخت و تنگ گرفت و به همان شیوه فرمان داد، و [پس از خاتمه نبرد] فرمود: «هر کس به خانهاش رود در امان است، و هر کس سلاح خویش بر زمین نهد در امان است»،
چرا این گونه عمل کرد (اگر حکم نخست صحیح بود پس باید حکم دوم غلط باشد )؟
13 ) و در مورد کسی که خود به عمل لواطی که مرتکب شده اعتراف کند، آیا حد بر او جاری میشود یا نه؟.
پس آن حضرت علیه السلام فرمود: برایش بنویس،
گفتم: چه بنویسم؟
فرمود: بنویس: بسم الله الرحمن الرحیم، خداوند تو را هدایت کند، نامهات بمن رسید، نامهای که با عیبجوئی در آن خواستی ما را بیازمائی که اگر در آنها قصور نمودیم راهی برای طعن ما بیابی، و امیدوارم خداوند مناسب نیت و قصد درونت جزایت دهد، ما پرسشهایت را شرح و بیان داشتیم، پس بدانها گوش بسپار، و فهمت را مطیع و رام ساز و دلت را بدان متوجه ساز (حواست را جمع کن)، که بتحقیق حجت بر تو تمام است، و السلام.
پاسخ های امام هادی علیه السلام :
1) از «آن کس که دانشی از کتاب نزدش بود» پرسیده بودی، او آصف بن برخیا بود، و سلیمان علیه السلام از آگاهی و دانستههای آصف عاجز نشده بود، بلکه هدف آن حضرت این بود که به امت خود از جن و انس بفهماند که حجت [خدا] پس از وی آصف است، و آن قسمتی از دانش و علم سلیمان علیه السلام بود که آن را به فرمان خدا به آصف سپرده بود، آن را بدو آموخت تا پس از او در امامت و راهنمائی وی اختلاف نکنند، همان طور که سلیمان در زمان حیات داود علیهما السلام آموخته شد، تا نبوت و امامت او پس از پدر معلوم شود، و دیگر جای هیچ عذر و بهانهای برای مردم باقی نماند و حجت بر ایشان محقق گردد.
2 ) و اما پرسشت از سجده یعقوب و فرزندانش، باید بدانی که آن از سر طاعت خدا و محبت به یوسف علیه السلام بود، همان طور که سجده فرشتگان به آدم علیه السلام نه از برای او، که تنها از سر طاعت خدا و محبت آنان به آدم بود،
بنا بر این سجده یعقوب و فرزندانش همراه یوسف علیه السلام به شکرانه فراهم شدن (رفع) پراکندگی آنان بود، مگر ندیدی آن زمان در کلام شاکرانهاش چنین گفت:« رب قد آتیتنی من الملک و علمتنی من تاویل الاحادیث ، پروردگارا، مرا از پادشاهی [بهره] بدادی، و از تعبیر خوابها بیاموختی » ( یوسف/ 101).
3 ) و اما در باره این آیه: «پس اگر در آنچه بتو فرو فرستادیم شک داری از آنان که کتاب پیش از تو را میخوانند بپرس»، [که مخاطب در این آیه کیست ؟]،
مخاطب در این آیه شخص رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم است، بیآنکه در آنچه بر او وحی شده شکی داشته باشد، بلکه مطلب از این قرار بود که افراد نادان گفتند: چگونه خداوند از میان فرشتگان؛ پیامبری مبعوث نداشت؟ چرا که هیچ تفاوتی میان ما و پیامبرش( در بینیازی از خوردن و نوشیدن و راه رفتن در کوی و برزن ) نیست، پس خداوند ( در حضور جماعت نادان ) به پیامبرش وحی فرستاد: « از آنان که کتاب را میخوانند بپرس» آیا خداوند پیش از تو پیامبری مبعوث داشته که نه غذا خورد و نه در کوی و برزن راه رود که تو هم نظیر او باشی؟ و تنها فرمود: «اگر تو شک داری» بیآنکه شکی در میان باشد، بلکه [این سخن] بجهت رعایت انصاف در کلام بود،
مانند آیه مباهله که فرمود: «بیائید تا ما و شما پسران خویش و زنان خویش و خودمان را و خودتان را فراخوانیم، آنگاه دعا و زاری کنیم و لعنت خدای را بر دروغگویان بگردانیم»، و اگر گفته بود: «لعنت خدا را بر شما بگردانیم» که دیگر آنان مباهله را نمیپذیرفتند، و براستی خداوند بر این امر واقف است که رسول او ماموریتهایش را انجام میدهد و دروغگو هم نیست، و نیز پیامبر خود خبر داده بود که در آنچه میگوید صادق است، ولی مایل بود از جانب خود رعایت انصاف را کرده باشد.
4 ) و اما این آیه: «و اگر هر چه درخت در زمین است قلم گردد و دریا مرکب، و هفت دریای دیگر از پس آن بیفزایندش، کلمات خدا پایان نیابد»، همین طور هم هست، اگر درختان دنیا تمامی قلم گردد و دریا مرکب و هفت دریای دیگر بیفزایندش، و همه چشمهها از زمین جوشیدن گیرد، همه و همه تمام شوند و کلمات خدا پایان نیابد، و آنها مانند چشمه کبریت، و چشمه نمر، و چشمه برهوت، و چشمه طبریه، و چشمه آب گرم ماسبذان، و چشمه آب گرم افریقیه مشهور به لسنان، و چشمه بحرون است.
و مائیم آن کلمات خدا که نه پایان پذیریم و نه فضائلمان درک گردد.
5 ) و اما بهشت، بیشک تمام خوردنیها و نوشیدنیها و سرگرمیهائی که دل بخواهد و دیده لذت برد در آن هست، و خدا نیز تمام آنها را برای آدم روا داشته بود، و آن درختی که آدم و همسرش را از آن نهی کرده بود درخت حسادت بود، و به آن دو سفارش فرمود که: بر افرادی که خداوند بر مخلوقات دیگر فضیلتی داده به دیده حسد ننگرند، ولی آدم از یاد برد و بدان بچشم حسادت نگریست، و در او عزم و آهنگی استوار نیافت.
6 ) و اما سوالت در مورد این آیه: «یا پسران و دختران به آنها تزویج کند» یعنی برای او پسر و دختر با هم متولد شود، که به هر دو تائی که قرین هم باشند [اصطلاحا] «زوجان» گویند، و به هر یک از آن دو «زوج» گفته شود، و پناه بر خدا که مراد خداوند جلیل آن باشد که تو خود را بدان فریفتهای، تا جوازی برای ارتکاب گناهت یابی، و هر کس آن عمل را (که تو پنداشتهای) مرتکب شود کیفر گناه خویش ببیند، و اگر توبه نکند در روز قیامت عذابش دو چندان شود و در آن [عذاب] به خواری جاویدان باشد.
7 ) و اما شهادت آن زن که به تنهائی جایز میباشد «قابله» است، البته اگر به او رضایت دهند، که در غیر این صورت کمتر از دو زن کفایت نمیکند، و در اینجا به ضرورت دو زن بجای یک مرد میباشند، زیرا در این مورد بخصوص ممکن نیست که مرد کار زن را انجام دهد، بنا بر این اگر تنها یک زن بود، شهادت و گواهی او همراه با سوگند پذیرفته میشود.
8 ) و اما فرمایش علی علیه السلام در مورد فرد خنثی همان گونه است که فرموده، البته بدین قرار که: مردانی عادل هر کدام آینهای بدست گرفته و فرد خنثی پشت سر آنان عریان میشود، و آن جماعت نیز به عکسی که در آینه افتاده نظر کرده و حکم میکنند.
9 ) و پاسخت در مورد مردی که چوپانی را دیده که بر گوسفندی جهیده، این است: اگر گوسفند را شناخت آن را سر ببرد و بسوزاند، و اگر نشناخت؛ گله را دو بخش کند و میان آن دو قرعه اندازد، پس چون قرعه بنام یکی از آن دو افتاد نیمه دیگر نجات یابد، سپس نیمه باقی مانده را دو بخش کند و میان آن دو قرعه اندازد، و بهمین ترتیب قرعه را ادامه داده تا دو گوسفند بماند، پس میان آن دو نیز قرعه اندازد، پس قرعه به هر کدامیک افتاد آن را ذبح کرده و بسوزانند، و بدین ترتیب گوسفندان دیگر نجات یابند.
10 ) و اما قراءت [حمد و سوره] در نماز صبح بلند خوانده میشود، چرا که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به وقت تاریکی آن را میخواند، بهمین خاطر قراءت آن از نمازهای شبانه بحساب آید.
11 ) و کلام امام علی علیه السلام که: «قاتل زبیر را به دوزخ بشارت ده!» آن پیرو فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم بود، [که قبلا گفته بود]، و سرانجام قاتل زبیر (ابن جرموز) از خوارج نهروان گشت، و امیر مومنان علیه السلام او را در بصره نکشت چون میدانست که وی در فتنه نهروان کشته خواهد شد.
12 ) و اما پاسخ به پرسشی که از دو شیوه متفاوت علی علیه السلام در جنگ صفین و جنگ جمل کرده بودی این است که : چون در جنگ جمل رهبر شورشیان کشته شده بود و دیگر آنان را سپاه و لشکری نبود که بدان باز گردند، و بیآنکه قصد جنگ و مخالفت و ستیزی داشته باشند تنها به خانههای خود بازمیگشتند، و بهمین راضی بودند که کسی با آنان کاری نداشته باشد، در نتیجه حکم و فرمان در باره ایشان برداشتن شمشیر و عدم آزارشان بود، زیرا دیگر در پی فراهم کردن سپاه و لشکری نبودند ؛
در حالی که وضع در مورد جنگ صفین فرق میکرد، آنان به پایگاهی مجهز و به سوی سرکردهای برمیگشتند که برای آنان اسلحه و زره، و نیزه و شمشیر تهیه میکرد، و بدیشان جایزه داده و حقوق میپرداخت، و از بیمارانشان عیادت و شکسته بندی کرده و به مداوای زخمیان میپرداخت، و بیمرکبان را مرکب؛ و برهنگان را جامه میداد، و پس از آن ایشان را رهسپار نبرد و میدان جنگ میکرد، بهمین خاطر امیر مومنان علیه السلام میان دو فرقه یکسان حکم نکرد، زیرا به حکم و قانون جنگ در میان یکتاپرستان واقف بود، و لیکن آن را برای ایشان شرح و بیان داشت، پس هر کس که آن را نمیپذیرفت کشته میشد یا از آن توبه میکرد.
13 ) و اما آن مردی که به عمل لواط اقرار کرده بیآنکه شاهدی بر او باشد و داوطلبانه اقرار نموده، اگر اختیار بدست امام معصوم بود که میتوانست از جانب خدا عقوبت کند، این حق را هم دارد که از جانب خدا بر او منت نهد (یعنی او را ببخشد)، مگر این آیه را نشنیدهای که فرموده:« هذا عطاونا فامنن او امسک بغیر حساب ، این است بخشش بی حساب ما به تو ، پس ببخش یا نگه دار »( ص/ 39 ).
ما به تمام پرسشهای تو پاسخ گفتیم، پس آن را دریاب.
تحف العقول ، بخش سخنان امام هادی علیه السلام .