انتخاب دوستان و دوستان سمی
همه ما این جمله را شنده ایم که اگر پنج دوست معتاد داشته باشیم نفر ششم ما هستیم یا اگر پنج دوست ثروتمند داشته باشیم نفر ششم ما هستیم، من اینگونه می گویم که موفقیت و شکست همانند ویروس سرماخوردگی قابلیت انتفال دارد، پس اگر اطرافیان و دوستان ما به این ویروس دچار باشند احتمال دچار شدن ما هم وجود دارد و هرچه تعداد اطرافیان بیمار ما بیشتر باشد درصد احتمال دچار شدن ما نیز بیشتر خواهد شد، دوستی داشتم که از سال 1396 به من می گفت که تو دوست من نه تو برادر من هستی، چندین بار اشتباهاتی کرده بود که آن ها را نادیده گرفته بودم، وقتی در انتخابات شورای شهر شرکت کردم گفت من هم شرکت می کنم ولی برای تو کنار خواهم رفت و من هم با وجود بی اعتمادی به او از انتخابش استقبال کردم، بعد از چند مدت دائم در ستاد رقبا بود و می گفت در آخر کنار تو هستم، من هم که می دانستم در آخر هم کنار من نخواهد بود به او گفتم تو زندگی و راه خودت را داری هر انتخابی کنی من ناراحت نمی شوم چون این زندگی و انتخاب های توست نه من، خلاصه هفته قبل از انتخابات برای رقیب من کنار رفت و در کنار او ایستاد و برای او فعالیت کرد وقتی او را دیدم به من گفت هیچوقت از من نخواه شغل و آینده ام را جای تو بدهم به او گفتم شغلی که نداری یک وعده ریاست به تو داده اند که در صورت پیروزی آن شخص که احتمالش کم است باز هم این پست ها در توان یک شورای شهر نیست، کنار آن شخص بمان ولی عقلانی تصمیم بگیر، خلاصه نه آن شخص در آمد و نه آن وعده محقق شد ولی من از این اتفاقات درس و تجربه بزرگی به دست آوردم و آن دوست را از دایره دوستانم حذف کردم ، هدفم از این مثال این است که اگر کسی در زندگی شما مخرب است به او فرصت تخریب دوباره ندهید، مانند آن پرنده ای خواهید شد که در وسط آب برکه عقربی را روی برگ درختی دید، عقرب کمک خواست و پرنده عقرب را به خشکی رساند ولی ناگهان عقرب پرنده را نیش زد، پرنده گفت من به تو کمک کردم چرا من را نیش زدی؟ عقرب گفت چون ذات من نیش زدن است و دقیقا فرصت دوباره به خیلی ها یعنی اجازه دادن به دوباره نیش زدن آن ها، ولی این موضوع در رابطه با اشتباهاتی که آسیب زا نیستند که در همه روابط وجود دارد نیست و در این موارد گذشت بهترین راه است.
پ.ن: انسان اگر در یک موضوع خاص یک بار اشتباه کند طبیعی است ولی تکرار همان اشتباه برای دفعات بعد انتخاب اوست.
ب) دوستان تایید و تخریب کننده دائم:
در زندگی ما خیلی ها می توانند نقش دوست را ایفا کنند، ولی کدام یک از آن ها آن را می تواند ثابت کند بحث دیگری است، دوستان در زندگی هم نقش مهمی دارند تا جایی که تایید یا عدم تایید آن ها می تواند موجب انجام یا عدم انجام هدف مهمی شود از این رو در انتخاب آنها باید توجه لازم را داشت.
دوستان تایید کننده دائم می توانند باعث ایجاد توهم شوند، به چه صورت؟ یک دوست ساده داشتم که با سرمایه اندک و تجربه و سواد ناکافی در این زمینه سودای احداث کارخانه بزرگی را داشت و اطرافیان در هر لحظه او را تشویق به این کار می کردند تا جایی که حتی قبل از شروع خود را مدیر کارخانه می دید، این دوست اسیر روانشناسی زرد و دید مثبت شده بود و اصلا به نظرات و نقد های منفی گاها سازنده توجهی نمی کرد و فقط این جمله را می گفت که با دید مثبت انرژی مثبت جذب خواهم کرد و کار شدنی است، من با او ارتباط خاصی نداشتم ولی به نزدیکانش گفتم می خواهم با او صحبت کنم و تجربه ام در این کار را با او در میان بگذارم، دوست من گفت او هر کسی که بخواهد پشیمانش کند را بدون توجه از خودش دور می کند چون از الان توهم مدیریت کارخانه را دارد، من هم به تصمیم او احترام گذاشتم ولی تمام تجربیاتم را با نزدیکترین دوست مشترکمان که قرار بود همکار او شود به اشتراک گذاشتم، خلاصه کار را او به مرحله زیر ساخت کارخانه هم نرسید و متوقف شد ولی هنوز آن شخص در حال دادن اقساط وام ها و بدهی های است که برای اجرایی کردن آن بلندپروازی بدون علم است و اکنون همه آن اطرافیان تشویق کننده که خود باعث این اتفاقات شده بودند اکنون سرزنش گر او شده و او را با بدهی هایش تنها گذاشتند.
در نقطه مقابل دوستان تایید کننده دائم یا دوستان توهم زا، دوستان تخریب گر دائم نیز وجود دارد، این دوستان بصورت دائم و برای هر چیز از کلمه نه استفاده می کنند، مثلا به آنها می گویی نیاز بازار کاغذ است نظرت چیست کاغذ تولید کنیم، او با تز آگاهانه چند دقیقه جملات منفی بکار می برد که نه این شدنی نیست و...، اکثر این افراد هیچ گاه خود رشد خاصی نداشته اند و در بهترین حالت برای دیگران با حقوق پایین کار می کنند و علاوه بر رشد خود رشد دیگران را هم نا آگاهانه و ناخواسته محدود خواهند کرد.
پ.ن: انرژی مثبت و دید مثبت همیشه نیاز زندگی انسان در تمامی مراحل بوده و خواهد بود ولی برای زندگی به چیزی بیشتر از دید مثبت نیاز است، یک دید کلی، دیدی که نقاط مثبت و منفی و حتی خنثی را ببینی و با کنار هم قرار دادن آنها به نتیجه برسی، فقط دیدن نیمه پر لیوان کافی نیست چون اگر فقط آن نیمه پر را ببینی و به نیمه خالی توجه نکنی در نهایت تشنه خواهی ماند ولی اگر نیمه پر لیوان را ستایش کنی و نیمه خالی لیوان ببینی و برای پر کردن آن برنامه ریزی و تلاش و آن را هم پر کنی با مشکلی رو به رو نخواهی شد ولی متاسفانه اکثر مردم فقط یک طرف موضوع را می بینند که این خود زمینه ساز بسیاری از مشکلات است.