ترک کردن / ترک شدن

21 شهریور 1402 - خواندن 7 دقیقه - 463 بازدید

حتی اگر با بدترین انسان جهان هم در ارتباط باشید پس از جدایی ممکن است دلتنگ او شوید و حتی گاهی افراد سمی و بد تر، اعتیاد آور تر از انسان های خوب هستند، برای مقابله با این دلتنگی باید اول از تصمیم خود برای جدایی مطمئن باشید، تا زمانی که ته دل شما امید به بازگشت یا بهبود شرایط با طرف مقابل هست طبیعتا رنج و درد شما ادامه خواهد داشت پس تصمیم قاطعانه باید بگیرید.
- از رصد و پیگیری و چک کردن او و اخبار و اطلاعات مرتبط با او در فضای واقعی و مجازی دوری کنید و تا جایی که امکان دارد او را از زندگی خود محو کنید.
- فرضیه سازی را تمام کنید: با خود نگویید شاید من بد بودم، شاید آنجا آن رفتار را نباید انجام می دادم و... این افکار فایده ای ندارد و فقط تاثیر منفی می گذارد.
- مغز انسان بعد از مدتی شروع به فراموشی خاطرات بد و یادآوری و پر رنگ کردن خاطرات خوب می کند و گاها حتی واقعیت ها را تحریف می کند، برای مقابله با این شرایط فکری ابتدا باید بدانید اگر این افکار حقیقت داشت کار به جدایی کشیده نمی شد، بعد از آن باید رفتارهای بد طرف مقابل را روی کاغذ نوشت یا برای یکی از دوستان خود که در جریان همه چیز هست و محرم اسرار شماست ارسال کنید تا در صورت قرار گرفتن در این حالت خطای ذهنی آن ها را بخوانید و متوجه شوید که فقط ذهن شما درگیر تحریف شده است.
فرض کنید شما در یک ورزش مثلا بدنسازی ثبت نام می کنید، هدف شما داشتن بدنی عضلانی و خوش فرم (در اندازه مد نظر خودتان) و لذت بردن از دیدن و دیده شدن بدن خودتان است، شما در این راه سختی هایی را باید تحمل کنید و از بسیاری از خواسته های خود باید گذر کنید، درست است که سخت و طاقت فرسا خواهد بود ولی نتیجه شما را به سمت هدف می کشاند، اگر زمانی در رابطه ای بودی و برای تو مشخص شد که آن رابطه دیگر نمی تواند تو را رشد دهد و برعکس باعث آزار و اذیت تو خواهد شد، درست است مسیر سختی داری ولی مثل آن بدنساز، این مسیر هم تو را رشد می دهد، وقتی زمانی برای بودن مصمم بودی و ماندی، اگر برای رفتن هم مصمم شدی باید بروی و نمانی با تمام سختی هایش و دقیقا مانند آن بدنساز که اگر در حین راه ادامه ندهد رشد او متوقف و شروع به درجا زدن و بعد پس رفت خواهد کرد تو هم متوقف و پس رفت خواهی کرد.








ب) در نقطه مقابل گاهی ما ترک می شویم و می توان گفت اکثر ما با خواندن این جمله شخصی در ذهنمان نقش بست که شاید همین الان هم باعث ناراحتی ما شود، در این شرایط باید بدانیم و قبول کنیم که داستان زندگی ما تمام نشده و فقط صفحه هایی که آن شخص در آن بود تمام شده است مانند بسیاری دیگر از افراد زندگی ما که هرکدام تا جایی از زندگی ما در کتاب داستان ما خواهند بود و بالاخره روزی صفحه بودن آن ها هم تمام خواهد شد، پدر، مادر، بطور کلی خانواده، فامیل و دوستان و همسر و فرزند.... .
دوستی داشتم که بعد از شکست عشقی و خیانت طرف هر روز به کافه می رفت و به شدت درگیر دخانیات (سیگار و...) شده بود، به او حرف های بالا را گفتم و گفتم آن شخص حق دارد راه خود را مشخص کند مثل تو که این حق را داشتی و باید بدانی هیچ کس به ما تعهد نداده که تا روز آخر زندگی ما کنار ما خواهد ماند، او راه خودش را با شخصی که او را متناسب با شرایط خود می دید انتخاب کرد، آیا انتخاب تو هم سوختن و نابودی که افتخاری برای شخص رفته است است؟ گفت افتخار؟ گفتم بله این افتخار نصیب او می شود که شخصی خودش را برای او به این روز انداخته است، با این کار های تو او بر نخواهد گشت و به زندگی خود ادامه خواهد داد و تو هم خوشی های این مدت را از دست داده ای و تنها دست آورد تو افتخاری است برای او، او جا خورد و گفت راست می گویی! گفتم ناراحتی تو کاملا طبیعی است و عکس یک گربه را از تلفن همراه خود به او نشان دادم گفت این چیست؟ گفتم یک گربه ولگرد بود، از او خوشم اومد و برای ۲ ماه از او نگهداری کردم ولی روزی متوجه شدم حال او بد شده و کاری از دست من بر نیامد و مرد، گفت ربطش به موضوع ما چیست؟ گفتم این گربه ۴ سال است که مرده ولی من هنوز گاهی یاد او می افتم و نارحت می شوم، می خواهم بدانی ناراحتی تو طبیعیست و انسان حتی اگر حیوان ولگردی هم داشته باشد بعد از از دست دادن آن ناراحت خواهد شد و تا مدت ها در خاطرش خواهد ماند، چه برسد به یک انسان، کمی حال او عوض شد و بعد از آن دیگر ندیدم اتفاقات گذشته را تکرار کند.
کسی که ما را ترک کرد باید بهترین کار چیست؟ هیچی دقیقا هیچی، باید همان جا برای ما بمیرد، چرا وقتی خودش نیست لحضاتی از عمرمان را با فکرش تلف کنیم؟
اشتباه هست که با خود فکر کنید عکس پروفایل خوب بگذارم اذیت شود، به کسی بگویم از طرف من جوابی بدهد شاید آرام شوم، تلاش کنم او را ببینم برای آخرین بار حرف هایم را بزنم و... نه! تمام این موارد جز تخریب غرور شما و نشان دادن ضعف و وابستگی بیشتر شما و انتظار واکنش آن شخص از طرف شما و بدتر شدن حال شما هیچ نتیجه ای نخواهد داشت و حتی اگر هم نتیجه بدهد دیگر شما ارزشی نخواهید داشت، پس بهترین کار دقیقا هیچ کار است و ادامه دادن زندگی خود به شکل همیشگی اش.