رابطه تفکرات غیر منطقی و سبک های والدگری با اختلال وسواس جبری در بین مددجویان بهزیستی شهر تهران

پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تفکرات غیرمنطقی و سبک های والدگری با اختلال وسواس جبری در بین مددجویان بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش تحقیق، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مددجویان بهزیستی شهر تهران در سال 96 تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، 150 نفر از مددجویان انتخاب شدند. ابزار پژوهش را پرسشنامه تفکرات غیرمنطقی جونز ( 1969 )، پرسشنامه ابعاد رفتاری والدین (محیط خانوادگی) نقاشان 1358 و مقیاس وسواس فکری عملی ییل براون ( 1989 ) تشکیل دادند که داده های حاصل از آنها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین و اختلال وسواس جبری مددجویان بهزیستی رابطه وجود دارد p<0/05 بین تفکرات غیرمنطقی و اختلال وسواس جبری مددجویان بهزیستی رابطه وجود دارد p<0/05 در فرضیه دیگر نیز نتایج نشان داد بین سبک های والدگری و اختلال وسواس جبری مددجویان بهزیستی رابطه وجود دارد p<0/05 همچنین مشخص شد همه مولفه های تفکرات غیرمنطقی و سبک های والدگری، توانستند اختلال وسواس جبری مددجویان بهزیستی را بطور معناداری پیش بینی می کنند p<0/05 اما مولفه های نگرانی زیاد توام با اضطراب، اجتناب از مشکلات و وابستگی نتوانستند اختلال وسواس جبری را به صورت معنادار پیش بینی کنند p> 0/05 می توان نتیجه گرفت که عواملی از قبیل توان مقابله ای، ویژگی های فردی و مسائل خانوادگی همچون تفکرات غیرمنطقی و سبک های والدگری می توانند در بروز و کنترل وسواس جبری در مددجویان بهزیستی نقش تعیین کننده ای داشته باشند.

کلیدواژه ها:

تفکرات غیرمنطقی ، سبک های والدگری ، اختلال وسواس جبری ، مددجویان بهزیستی