کاربرد عقل و تجربه در جغرافیای سیاسی (مطالعه موردی: بررسی نظریه نیروهای مرکزگریز و مرکزگرای هارتشورن در مورد قوم کرد)

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 361

فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICOCS02_145

تاریخ نمایه سازی: 8 تیر 1398

چکیده مقاله:

جغرافیا که دانش تولید و مدیریت فضا تعریف شده و به تبع آن جغرافیای سیاسی که تولید و مدیریت فضای سیاسی را مطالعه کرده و پدیده های سیاسی را در بعد فضایی مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار می دهد، شاخه هایی از علوم کاربردی - تجربی و زیر شاخه علوم اجتماعی بوده و بنابراین این علوم، به لحاظ ترکیبی از مولفه های فلسفی موجود در فلسفه علم،تا حدود زیادی با یکدیگر همسان هستد. اگر عقل را قوهای بدانیم که هرگاه به درستی به کارش ببریم، به واسطه آن اشیا، 1 مفاهیم، فرایند ها، کنش ها و واکنش ها را بهروشنی و به تمایز ادراک میکنیم، بنابراین عقل، در عالم سیاست و فضا که مملو از این مفاهیم است کاربرد دارد. در ادامه اگر تجربه را وسیله ای برای آشکار کردن خطاهای ذهن و تصحیح و تکمیل مستمر آن بدانیم و کار علم را حذف کردن نظریه ها و طرحهای غلط و نه اندوختن و جمعکردن داده های حواس بدانیم، پس در مباحث سیاسی و فضایی که رویداد های حسی- عینی بروز و ظهور دارند، تجربه به عنوان بازوی علم در مرتبه ای بعد از عقل، به عنوان مبطل اشکال غیر از اشکال نظریه اولیه در علوم تجربی-کاربردی از جمله جغرافیای سیاسی نقش آفرینی می کند. در این پژوهش ابتدا به مطرح کردن مفهوم عقل و تجربه نزد فلاسفه بزرگ خواهیم پرداخت و سپس کاربرد این دو را در جغرافیای سیاسی بررسی کرده و برای بررسی تطبیقی کاربرد این مفاهیم در جغرافیای سیاسی، از میان نظریه های عمده، نظریه نیروهای مرکزگریز و مرکزگرا ی هارتشورن و مطالعه موردی آن در مورد قوم کرد در غرب آسیا را مورد بررسی قرار خواهیم داد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی و تحلیلی بوده و نوع منابع استفاده شده، کتابخانه ای و اینترنتی می باشد.

نویسندگان

شهاب الدین شفیع

دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران