تاثیر قصه های فلسفی بر سازگاری و افزایش یادگیری کودکان

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 471

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CFTCONF01_031

تاریخ نمایه سازی: 8 تیر 1398

چکیده مقاله:

هدف از انجام این پژوهش بررسی و مطالعه استفاده از قصه های فلسفی بر یادگیری و انعطاف پذیری سازگاری کودکان می باشد.الزمه رشد فکری، حضور ویژگی هایی نظیر باز بودن دریچه های فکری، گستردگی افق اندیشه، گشودگی فضای اندیشه و انعطاف پذیری است تا بر مبنای این خصوصیات، فرد توانایی بررسی اندیشه های گوناگون را در خود بیابد. برخی اندیشه ها نه تنها با یکدیگر تفاوت دارند، بلکه در تعارض با هم هستند. لذا داشتن ظرفیت تحمل شنیدن و یا آشنا شدن با آن ها ضرورت دارد. اسمیت معتقد است، افراد دارای تفکر و مشرب فلسفی، دارای سه خصوصیت هستند: جامعیت، ژرفا و قابلیت انعطاف. لیپمن با در نظر گرفتن این خصایص تفکر فلسفی، در واقع محورهای اصلی آموختن فلسفه به کودکان را برای خود مشخص ساخته است.قصه ها ابزار بنیادین معنادهی و الگوی طبیعی تفکر محسوب می شوند که ما پیش از مدرسه از طریق افسانه ها، داستان های کودکانه و تاریخچه خانوادگی خود، آن ها را فرا می گیریم. قصه ها ترکیب قدرتمندی برای سازمان دهی و انتقال اطالعات و معنادهی به زندگی دارند. در واقع در جریان یک قصه ممکن است، شخصیت های آن با بحرانی مواجه شوند و در صدد حل آن برآیند. ارایه این روش ها به صورت مستقیم به افراد آسان نیست، ولی می توان از طریق قصه گویی به این هدف دست یافت. به ویژه در جهانی که ما و کودکانمان با انتخاب های متعددی مواجه هستیم، آموزش تفکر و فلسفیدن ضروری است. ما دیگر نمی توانیم در هر زمینه معیارهای بزرگسالی مان را به کودکان تحمیل کنیم و توقع داشته باشیم که آنها بر اساس آن عمل کرده رفتارهای اجتماعی مثبت نشان دهند . حتی توانایی تدوین چنین معیارهایی را هم نداریم.

نویسندگان

زینت نوروزنژادفرد

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز وعضو باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی واحد داریون