نوروآنتروپولوژی: پیوند انسان شناسی زیستی و انسان شناسی فرهنگی

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,694

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CBAMA01_094

تاریخ نمایه سازی: 3 تیر 1398

چکیده مقاله:

رفتار انسان تحت تاثیر عوامل بیولوژیک و تکاملی متعددی قرار دارد ولی تاثیر عوامل فرهنگی بر رفتار انسان را نباید نادیده گرفت. ارتباط رویکردهای بیولوژیک و فرهنگی در شکل گیری رفتار انسان و تاثیر متقابل این عوامل بر یکدیگر از دیدگاه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. نکته مهم در این تعامل شکل پذیری سیستم عصبی و به ویژه مغز انسان است که علیرغم پیچیدگی در ساختار می تواند تحت تاثیر عوامل فرهنگی، عملکرد خود را متناسب و تنظیم نماید. در طول تاریخ تغییرات زیادی در دیدگاه دانشمندان نسبت به ساختار و عملکرد مغز و تاثیر متقابل محیط و ژنتیک یا به عبارت بهتر اپی ژنتیک روی داده است. از دیدگاه های سوسیوبیولوژیک تا دیدگاه های تکاملی محض دو طیف گسترده این نظریات را شامل می شوند. آنتروپولوژیست ها چها رویکرد مهم را در تکامل رفتار انسانی مورد بررسی قرار داده اند که عبارتند از:1. بازسازی پالئونتولوژیکال رفتار2. رویکرد بیوکالچرال3. روان شناسی تکاملی4. اکولوژی تکاملی انسانرویکرد علوم اجتماعی پیشنهاد می کند که فرهنگ در شکل گیری سازمان دهی ذهنی افراد بالغ نقش مهمی ایفا می کند و ذهن انسان توانایی کسب فرهنگ یا به عبارتی فرهنگ پذیری دارد. توبی و کاسمیدز معتقدند که مغز انسان نظیر یک کامپیوتر بدون برنامه است که ساختار آن برای یادگیری طراحی شده و برنامه خود را از فرهنگ می گیرد. اما سوال مهمی که در این زمینه ایجاد می شود این است که آیا عوامل بیولوژیک و بیان ژن ها و سنتز پروتئین ها نقش مهم تری دارند ویا محیط و عوامل تربیتی و فرهنگی نوروآنتروپولوژی به مطالعه تاثیر متقابل فرهنگ و مغز انسان می پردازد و در صدد پاسخگویی به این سوال مهم است. شکل گیری نورون ها و سیناپس ها و ایجاد مدارهای عصبی و پلاستیسیتی نورونی از یک طرف و عوامل محیطی و تربیتی و فرهنگی از طرف دیگر با یدیگر در تعامل هستند. اگرچه روان شناسان تربیتی معتقدند که شخصیت انسان در کودکی شکل می گیرد ولی نکته مهمی که تفاوت بارز انسان و حیوانات را مشخص می کند، تغییرات رفتار انسان ها در سنین مختلف و در شرایط فرهنگی متفاوت است. بر اساس نگاه نوروآنتروپولوژیک، عوامل فرهنگی بخشی از ساختار فیزیکی ذهن انسان می شوند. آنچه امروزه به عنوان اپی ژنتیک مطرح است در شکل گیری رفتار انسان به خوبی قابل تعریف است زیرا عوامل فرهنگی در شکل پذیری نورونی و مدارهای مغزی تاثیر قابل توجهی دارند. آنچه در یک فرهنگ به عنوان امری عادی تلقی می شود ممکن است در سایر فرهنگ ها امری ناپسند و حتی غیر انسانی تلقی گردد زیرا در شکل گیری مدارهای عصبی در مغز در طول حیات، آنچه تحت عنوان شیوه زندگی است به کودکان آموزش داده می شود و آن ها نیز آن را به عنوان هنجار می شناسند. این امر در حیوانات نیز قابل تامل است. به عنوان مثال سگی که از تولگی در کنار گله گوسفندان بزرگ شده و دیده است که وظیفه مادرش حمایت و محافظت از گوسفندان است، گوسفند را دوست خود تلقی می کند و انگیزه ای برای خوردن گوسفندان گله حتی در زمان گرسنگی ندارد. البته برتری انسان بر حیوانات این است که در انسان در سنین بالا نیز شکل پذیری نورونی وجود دارد و انسان در هر سنی قادر به هماهنگ کردن رفتار خود با جامعه می باشد. در نوروآنتروپولوژی به عنوان یک مطالعه بین رشته ای، روان شناسی، علوم اجتماعی، علوم اعصاب شناختی، علوم تربیتی، نوروآناتومی، نوروفیزیولوژی، بیولوژی سلولی و مولکولی، رفتارشناسی و ژنتیک چگونگی شکل گیری و تکامل رفتار را بر اساس مدل های بیولوژیک و جامعه شناختی توصیف می کنند. نکته قابل تامل در این ارتباط این است که فرهنگ نوع فعالیت نورون ها و مدارهای عصبی را تحت تاثیر قرار می دهد و یا در شکل گیری مدارهای عصبی نیز نقش دارد نقشی که فرهنگ در فرایندهای شناختی ایفا می کند بیش از تجربیات ذهنی افراد است ولی برای پاسخ دقیق به این سوال لازم است مطالعات عمیق و دقیق تری در خصوص تاثیر عوامل فرهنگی بر شکل گیری مدارهای عصبی انجام شود.

نویسندگان

غلامرضا حسن زاده

گروه آناتومی، دانشکده پزشکی، دانشگام علوم پزشکی تهران، تهران، ایران