پیش بینی عملکرد کارکنان بر اساس سبک های تفکر استرنبرگ

پژوهشها نشان دادهاند که سبکهای تفکر افراد با عملکرد آنها رابطه دارد و هرچه تناسب بین سبکهای تفکر و وظایف محوله بیشتر باشد، عملکرد افراد افزایش مییابد. از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی سبکهای تفکری که با عملکرد بیشتر کارکنان سازمانها رابطه دارند و پیش بینی عملکرد کارکنان بر اساس سبکهای تفکر انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان یکی از شرکتهای خودرو سازی بودند که براساس جدول مورگان 234 نفر از آنها به عنوان نمونه پژوهش و از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش شده از پرسشنامه های سبک تفکر استرنبرگ (1991)، پرسشنامه عملکرد شغلی پاترسون (1970) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده در دو سطح توصیفی و استنباطی و از طریق آزمون های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون ورگرسیون چند متغیره انجام شد.یافته های پژوهش نشان داد که سبکهای تفکر قانونگذار و اجرایی در سطح معناداری (P 0/05) و سبکهای پایورسالار، آزادمنش و بروننگر در سطح معناداری (P 0/01) با عملکرد شغلی رابطهی مثبت معناداری دارد. اما بین سبکهای قضایی، فردسالار، جرگه سالار، ناسالار، کلینگر، جزئینگر، محافظه کار و دروننگر با عملکرد شغلی رابطه معناداری مشاهده نشد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام مربوط به پیشبینی عملکرد شغلی کارکنان بر اساس سبکهای تفکر آنها، نشان داد که از بین سبکهای تفکر، تفکر آزادمنش اثرگذارتر از دیگر سبکها است F =9/81)، (P 0/01 و ضریب تاثیر این سبک تفکر B = 0/21 بود. از این رو با اهمیت دادن به سبک های تفکر افراد درمحیط کار و حتی در هنگام استخدام کارکنان، میتوان از بروز مشکلات عدیدهای که ممکن است بعدها کارکنان باآنها دست به گریبان شوند و به نوعی بر روی عملکرد شغلی شان اثر گذارد، جلوگیری کرد. پیشنهاد میشود که درمراحل جذب و بکارگماری افراد در سازمان ها به این مهم توجه شود.