محرکها و موانع انتقال دانش از علوم انسانی به صنعت: مروری بر تجربه های جهانی
محل انتشار: اولین همایش ملی ارتباط علوم انسانی، تولید و صنعت
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 550
فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CHPI01_011
تاریخ نمایه سازی: 27 خرداد 1398
چکیده مقاله:
همکاری بین نهاد علم و صنعت رکن مهمی در نظامهای ملی نوآوری کارآمد است. این همکاری برای توسعه مهارتها (آموزش و مهارت آموزی)، تولید، کسب و پذیرش دانش (نوآوری و انتقال فناوری) و ترغیب کارآفرینی (استارتاپها و شرکتهای زایشی) حیاتی است. مزایای پیوند دانشگاه و صنعت گسترده بوده که از آن جمله میتوان به هماهنگی برنامه های تحقیق و توسعه و اجتناب از دوبارهکاریها، افزایش انگیزه بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، گسترش ارتباطات پژوهشی نهادهای عمومی، افزایش تحرک نیروی کار بین بخشهای عمومی و خصوصی و هم افزایی و بهره برداری از قابلیتهای علمی و فناورانه یکدیگر اشاره کرد.گرچه مطالعات زیادی در زمینه انتقال دانش و فناوری از دانشگاه ها و موسسات پژوهشی به صنعت و بخش تولید انجام شده است، اما علوم انسانی و اجتماعی به دلایل نامشهود بودن نتایج پژوهشها، مشکل در اندازهگیری این نتایج، عدم آگاهی از ارزش اجتماعی پژوهشهای علوم انسانی و اجتماعی و این تصور که رشته های علوم انسانی پیوند کمتری با صنعت و بخش تولید دارند، نادیده گرفته شده اند. تعریف ناقص از تاثیر اجتماعی دانشگاه ها و محدود کردن آن به تجاری سازی با برداشتی خاص نیز مزید بر علت بوده است. در این مقاله تلاش میشود مفهوم تجاری سازی و راه های انتقال دانش در حوزه علوم انسانی مورد بحث قرار گیرد و به محرکها (مانند مشوقها و کمکهای مالی، بودجه بندی و نظام پاداش، آموزش، مهارت آموزی و توسعه مهارتها، تغییر نگرشها، ارتباط با جامعه و ...) و موانعی (نظیر ساختار نهاد علم، نبود مهارت، نبود اعتماد و درک متقابل، کمبود بودجه، مساله مالکیت معنوی، عدم انطابق ذاتی گرایشهای پژوهشی نهاد علم و صنعت و ...) که میتوانند انتقال دانش علوم انسانی و اجتماعی به بخشهای تولیدی و صنعتی را تسریع یا کند کنند و تجربه کشورهای مختلف در این زمینه اشاره شود.
نویسندگان
مسعود رضائی
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی