هستی شناسی در کانون پدیدارشناسی رومن اینگاردن

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 492

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_ORJ-6-12_003

تاریخ نمایه سازی: 23 آبان 1397

چکیده مقاله:

این مقاله به بررسی جایگاه هستی شناسی در پدیدارشناسی ریالیستی رومن اینگاردن به ویژه در حوزه زیبایی شناسی میپردازد . رومن اینگاردن، پدیدارشناس لهستانی، از شاگردان معروف هوسرل بود که با رویکرد فلسفی استادش در دوره دوم فکری او یعنی ایده آلیسم استعلایی اش مخالفت کرد و معتقد بود که هوسرل در پژوهشهای منطقی رویکرد ریالیستی اتخاذ کرده است حال آنکه در ایده ها به سمت ایده آلیسم استعلایی گرایش مییابد. محتوای کتاب در باب انگیزه هایی که هوسرل را به ایده آلیسم استعلایی سوق دادنددقیقا همین مساله است. اینگاردن پدیدارشناسی ریالیستی خود را در مقابل پدیدارشناسی ایده آلیستی هوسرل مطرح کرد. مساله ریالیسم/ ایده آلیسم و توجه او به هستیشناسی دغدغه مهم اینگاردن در تمامی نوشته هایش است. به نظر او هستیشناسی(در قالب هستی شناسی صوری، مادی و وجودی یا اگزیستانسیال) با متافیزیک یکی نیست و تلقی او از وجود آثار هنری مثل اثر موسیقایی متفاوت است. اینگاردن وجود آثار هنری را از سنخ وجود قصدی((Intentional being میداند. به عبارت دیگر، بر این باور است که هستی و وجود این آثار نه عینی اند نه کاملا ذهنی بلکه وجود یا هستی کاملا قصدی دارند و لذا از عینیت های قصدی((Intentional Objectivities برخوردارند. برای مثال، اثر موسیقیایی اثری است که وجود قصدی دارد نه وجود واقعی. آنچه را که در این مقاله به مثابه نتیجه محصل به آن دست یافتیم این است که هستی شناسی اینگاردن از سنخ هستیشناسی سنتی نیست که از افلاطون تا هوسرل تداوم یافته و جان کلام وجود یا هستی مدنظر اینگاردن را باید در وجود قصدی یافت که مصادیق چنین وجودی را در آثار هنری تحلیل و بررسی کرده است.

نویسندگان

محمد اصغری

دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز