سنجش و راهنمایی مسیر شغلی در دوره های پیش از دبستان و دبستان

هدف از مقاله حاضر ارایه چارچوب سنجش و راهنمایی مسیر شغلی در دوره های پیش از دبستان و دبستان است. در قرن بیستم دو رویکرد کلی در زمینه ی آموزش و پرورش و اهداف آن وجود داشت. رویکرد نخست به رشد فکری 1 شهرت یافت که هدف تعلیم و تربیت را توسعه و رشد نیروی تفکر و آماده کردن زمینه برای تحصیل فکری بود و کسب تحصیالت عالی، اطالعات دقیق و کارآموزی های دشوار را تاکید میکرد. هاچینز از طرفداران این رویکرد بود و این رویکرد بر خواندن، نوشتن و حساب تاکید داشت. رویکرد دوم به تعلیم وتربیت برای زندگی یا سازگاری زندگی 2 شهرت یافت. این رویکرد دیدگاهی کلی تر از رویکرد نخست داشت و اینکه افراد از طریق آموزش وپرورش بایستی به زندگی واقعی منتقل شوند و تعلیم و تربیت اگر به درستی پیش برود افراد را میتواند برای زندگی اجتماعی آماده سازد . از جمله طرفداران این رویکرد بستر بود که معتقد بود مدارس میتوانند به کار آموزش مسیر شغلی تا بدان حد بپردازند که به کار اصلی آنها که تحصیل فکری است لطمه ای وارد نسازد. در واقع بستر تاکید داشت که مدارس بایستی در زمینه ی آینده ی شغلی افراد هم مسیول باشند و در این زمینه آموزش های الزم را ارایه دهند)پاترسن، .)1350عالقه به راهنمایی اطالعات مسیر شغلی )3CIG( به عنوان بخشی از تالش های بسیاری از کشورها جهت تقویت تحصیالت برای ارتقای نیروی کار است و با توسعه امکانات و آمادگی مسیر شغلی در مدارس و دانشگاهها، در همین راستا گام هایی برداشته اند به عنوان مثال در آلمان سال قبل از پایان تحصیالت، خدمات شغلی را ارایه می دهند. در دانمارک اطالعات شغلی در برنامه های اجباری جای داده شده است و در مدارس انگلستان، دوره های مربوط به مشاغل برای دانش آموزان 9 تا 11 ساله ارایه می گردد )نظری، .)1387 نتایج تحقیقی بر روی دانش آموزان دبیرستانی صورت گرفته بود نشان داد که تجارب کاری اولیه در برنامه ریزی و اکتشاف مسیر شغلی افراد سودمند است )گرید و همکاران، .2007