نقش الگوها در معناداری زندگی

معنای زندگی از مسایلی است که از دیرباز دغدغه بشر بوده وهست. این مساله که در قالب موضوعی میان رشته ای قابل بحث و بررسی است به عنوان یکی از سوالات بنیادین می پرسد که چگونه می توان زندگی را معنا داد واز پوچی و بی هدفی رهایی یافت؟ در پاسخ این پرسش راهکارهای فراوانی ارائه کرده اند اما به نظر نگارنده این مقاله، بهترین آن ارائه الگوی کامل عینی و در دسترس و تاسی به آن است. نویسنده با تعریف زندگی، معنای زندگی و مروری بر عوامل بی معنایی خصوصا در جهان معاصر به راههای سه گانه معنادهی اشاره کرده است. سپس با طبقه بندی و توضیح انواع الگوها به نگاه قرآن کریم واحادیث معصومین(ع) درباره موضوع اسوه می پردازد. در ادامه ساختار استفاده از الگو در اندیشه دینی را روشن می سازد و آن را در پرتو مثلث معرفت، محبت و اطاعت از اسوه های دینی و اقتدار به آنان بازشناسی می کند. الگوهای دینی به انسان هدف یا اهدافی در خور زیستن می دهند تا اورا از وضع موجود نامطلوب به وضع مطلوب ناموجود برساند (اندیشه نجات).در نهایت نتایج پیروی از الگوها رادر سه ساحت عقیده، عاطفه وعمل، رسیدن به سه چیز می داند:1- با معرفت گرفتن از الگو به پاسخهای شک زدا برای سوالات بنیادین می رسد(یقین). 2- با محبت الگو، به آرامش، امید و شادی نائل می شود.3- با اطاعت از الگو، هم ضعف اخلاقی خود را زایل و هم به مقام(جمعیت) دست می یازد.

کلیدواژه ها:

زندگی ، معناداری ، پوچی ، الگو ، اسوه