تحلیل نگرش کارشناسان به موانع و چالش های انتقال مدیریت آبیاری به بهره برداران، پژوهشی بر مبنای روش کیو

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 481

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_RRP-6-1_013

تاریخ نمایه سازی: 2 آبان 1396

چکیده مقاله:

؛1. مقدمه آبیاری کوچک مقیاس کلید معیشت روستایی و امنیت غذایی در کشورهای در حال توسعه می باشد، به ویژه در مناطق با بارش کم و نامنظم، و تبخیر زیاد که تولید محصول در مناطق خشک را محدود می نماید. با این حال، با وجود سرمایه گذاری های عظیم دولت در ایجاد و نوسازی برنامه های آبیاری خرد، برخی از این برنامه ها بعد ازخاتمه حمایت دولتی با ناکارآمدی و فروپاشی مواجه می گردند. در نتیجه، بسیاری از کشورها برنامه های انتقال مدیریت آبیاری از سیستم های دولتی به بهره برداران آب را از طریق اجرای سیاست های انتقال مدیریت آبیاری(IMT) و مدیریت مشارکتی آبیاری(PIM) در دستور کار خود قرار دادند. پژوهش حاضر تلاشی در جهت نگرش سنجی موانع و چالش های انتقال مدیریت آبیاری با استفاده از روش کیو می باشد.2. چارچوب نظریبین دو سرنام PIM و IMT یک تمایز مهم وجود دارد. ویژگی کلیدی PIM، مشارکت کشاورزان در مدیریت سیستم هایی است که به آن وابستگی دارند. این که مستقیم یا غیر مستقیم مشارکت نمایند، یا به عنوان مالک یا مشاور نقش داشته باشند، در این تعریف بازگذارده شده است. مهم کمیت مشارکت می باشد، و برای شکل مشارکت قالب خاصی در نظر گرفته نشده است. ویژگی کلیدی IMT خارج شدن مدیریت از دستان دولت و قرار گرفتن در دستان کشاورزان می باشد، این که کشاورزان در مدیریت جدید سیستم مشارکت نمایند، از معنای IMT استخراج نمی گردد. همان گونه که انواع مختلفی از تمرکز زدایی وجود دارد. یعنی تمرکززدایی سیاسی، اداری و مالی، بنابراین مدل های مختلفی از انتقال مدیریت آبیاری وجود دارد. این مدل ها از لحاظ تمرکز، مقیاس، پاسخگویی واحد مدیریت و دامنه کارکردها و حقوق دارایی انتقال یافته به کشاورزان متفاوت هستند. مدل های اولیه IMT ؛( 1950تا 1970) بیشتر بر کشاورزی غیر فقیر، بازارگرا، بزرگ مقیاس و شبه تجاری نظیر مزارع بزرگ در ایالات متحده، مکزیک، نیوزلند و ترکیه تمرکز می نمود. هدف این مدل های اولیه، صرفه جویی در هزینه های دولتی، بهبود عملیات و نگهداری، بهره وری هزینه و حفظ یا افزایش بهره وری کشاورزی آبی بود. دولت به طور معمول آغازگر این امر بود و کلیه کارکردهای مالی و نگهداری و حفظ به کشاورزان انتقال می یافت. ولی مالکیت در دست دولت باقی می ماند.در مقابل، مدل های جدیدتر IMT (1980 و 1990) در جنوب و جنوب شرق آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا بر کشاورزی فقیر، کوچک مقیاس و بازار محلی گرا تمرکز نموده اند. در حالی که اهداف رسمی یعنی صرفه جویی در هزینه های دولتی، بهبود عملیات و نگهداری، بهره وری هزینه و حفظ یا افزایش بهره وری کشاورزی آبی، به قوت خود باقی است، IMT حتی اگر فقط موجب صرفه جویی در هزینه های دولتی و بهبود بهره وری مجموعه گردد، به طور فزاینده ای به عنوان یک رویداد موفق در نظر گرفته می شود.3. روش شناسیپژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر شیوه انجام از نوع ترکیبی (کمی-کیفی) می باشد. برای شناسایی چالش های انتقال مدیریت آبیاری از روش کیو استفاده شده است. در روش کیو، به جای متغیرها، افراد تحلیل می شوند و این، تفاوت اصلی این روش با سایر روش های تحقیق در علوم اجتماعی است. جمع آوری داده های این پژوهش در دو مرحله صورت گرفته است. ابتدا پرسشنامه ای حاوی دو سوال در زمینه موانع و چالش های انتقال مدیریت آبیاری بین کارشناسان و مدیران دو سازمان دست اندرکار مدیریت آب کشاورزی توزیع گردید و پس از جمع آوری دیدگاه های آن ها و بررسی منابع داخلی و خارجی، تعداد 41 گویه استخراج گردید. در مرحله دوم تعداد 30 مشارکت کننده، شامل 20 نفر ازمدیران و کارشناسان سازمان آب منطقه ای و جهاد کشاورزی گیلان و 10 نفر اساتید گروه آب و گروه توسعه و برنامه ریزی روستایی دانشگاه های گیلان و خوارزمی تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند.4. بحثنظر به اینکه در روش کیو تلاش بر این است که از رویکرد اثبات گرایی فاصله گرفته و به جای تمرکز بر کشف یک واقعیت عینی بپذیریم که مسایل اجتماعی می توانند واقعیت های متفاوتی از منظر افراد و گروه های مختلف داشته باشند، بر این اساس می پذیریم که چالش های اولویت بندی شده توسط هر سه گروه عوامل کلیدی در تحقق مدیریت مشارکتی آبیاری بوده و هر گروه با دانش و بینش و نگرش متفاوتی که به موضوع دارند آن را بررسی و اولویت بندی نموده اند. لذا ضمن اینکه اولویت هایی که به صورت مشترک توسط هر سه گروه مورد تاکید قرار گرفتند راهگشا خواهد بود، پرداختن به اولویت هایی که به طور جداگانه و منبعث از تفاوت در دیدگاه های این گروه هاست اجتناب ناپذیر و ضروری می باشد بر این اساس می توان گفت گروهی که کارشناسان با اکثریت اعضای هیت علمی دانشگاه عضو آن بودند چالش های فرهنگی – سازمانی را مهم ترین موانع تحقق مدیریت مشارکتی آبیاری می دانند (به عنوان مثال، فقدان زمینه سازی و فرهنگ سازی مناسب برای تشکیل تشکل های مدیریت آب، اقدام شتابزده دستگاه های متولی در امر تشکیل و ساماندهی تشکل ها بدون توجه کافی به زمینه های فرهنگی، فقدان استفاده از ظرفیت های محلی و بومی). دسته دوم گروه کارشناسان اجرایی با اکثریت کارشناسان وزارت کشاورزی بوده اند که باور دارند موانع فنی و اجرایی نقش پر رنگ تری از موانع فرهنگی در چالش های انتقال آبیاری به بهره برداران دارد (به عنوان مثال، استهلاک تاسیسات زیربنایی، فرسودگی و افت کیفیت شبکه های آبیاری و زهکشی، نگرش سیاسی بر نگرش اقتصادی به آب، نبود ساز و کار مناسب برای هماهنگی بین بهره برداران با دستگاه های اجرایی). در نهایت از دیدگاه گروه سوم که گروه نسبتا کوچک تری در مقایسه با دو گروه دیگر بود، چالش عمده تحقق مدیریت مشارکتی آبیاری ریشه در مسایل آموزشی- فرهنگی دارد. از نظر این گروه عدم زمینه سازی و فرهنگ سازی مناسب برای تشکیل تشکل های آبیاری و ورود شتاب زده دستگاه های دولتی، ضعف سیستم آموزش رسمی و غیر رسمی در زمینه مدیریت مشارکتی، عدم مشورت و نظر خواهی از بهره برداران در خصوص چگونگی واگذاری تصدی گری آب، ضعف اطلاع رسانی و برنامه های فرهنگ سازی برای زارعین و کارشناسان، و روشن نبودن جایگاه ذی نفعان و ذی مدخلان مهم ترین موانع برای تحقق مدیریت مشارکتی آبیاری می باشد.5. نتیجه گیریبراساس نتایج تحقیق، گروهی که کارشناسان با اکثریت اعضای هیت علمی دانشگاه عضو آن بودند چالش های فرهنگی – سازمانی را مهم ترین موانع تحقق مدیریت مشارکتی آبیاری می دانند. دسته دوم گروه کارشناسان اجرایی با اکثریت کارشناسان وزارت کشاورزی بوده اند که باور دارند موانع فنی و اجرایی نقش پر رنگ تری از موانع فرهنگی- سازمانی در این زمینه دارد.در نهایت از دیدگاه گروه سوم که گروه نسبتا کوچکتری در مقایسه با دو گروه دیگر بود، چالش عمده تحقق مدیریت مشارکتی آبیاری ریشه در مسایل آموزشی- فرهنگی دارد.

نویسندگان

حسن افراخته

استاد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.

اصغر طهماسبی

استادیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

فرهاد عزیزپور

دانشیار زراعت، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.

داریوش فتح الله طالقانی

دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.