چهارگانه آموزش جهانی دردورویکرد منفعت مدار وفضیلت مدار

سال انتشار: 1387
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 383

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICSA08_130

تاریخ نمایه سازی: 4 مهر 1396

چکیده مقاله:

زیرساخت فلسفی آموز جهانی اشتراک نوع انسان است و کل گرایی با وحدت گرایی مبنای آن می باشد تصوربراین است که انسانها به رغم ویژگیهای تاریخی نژادی و اجتماعی خویش دارای خصیصه های مشترکی می باشند تفسیرهای مختلفی ازاین خصیصه های مشترک وجود دارد و دیدگاههای گوناگون قلمرو اشتراک انسان ها را به گونه های مختلف تعیین می کنند آنها ویژگیهای مشترک انسانی را ذیل عنوان نیازها حقوق یا اهداف مطرح می کنند و به ذات طبیعت فطرت روح یا مقصد آفرینش ارجاع میدهند ازاین منظر آموزش جهانی براین فکر استوار است که چون انسانها دارای وجوه مشترک فراوانی هستند پس باید آنها را برای دفع تبعیض ها و بحداقل رساندن تفاوت ها و برپایی یک جامعه متحد جهانی اموزش داد علاوه برتهدیدها و فرصتهای مشترک همچنین اهداف و نیازهای مشترک که انگیزه ی برخورداری ازاموزشهای مشترک درسطح جهانی هستند وابستگی بیش ازپیش زندگی مردم به یکدیگر زمینه اساسی توجه به اموزش جهانی میباشد گسترش وابستگی های اجتماعی د رسایه فناوری و علم موجبات افزایش توجه به آموزش جهانی را فراهم نموده است اگرچه اموزش جهانی هم چون جهانی شدن ویژکی دوران ما تلقی میشود ولی به واقع جهان گرایی درتاریخ گذشته و اقدامات پیشینیان سابقه ای طولانی دارد شواهد جهانگرایی را به خصوص درجنگ ها و تمایل اقوام حکومت های پیشین به کشورگشایی میتوان ملاحظه نمود همچنین شواهد جالبی ازجهان گرایی درعموم اقدامات فرهنگی و تمدنی گذشته به ویژه دردعوت های ادیان بزرگ و ادعاهای مکاتب قابل پیگیری است بنابراین میتوان نتیجه گرفت که وابستگی های مردم به یکدیگر همیشه وجود داشته است و حتی شاید این وابستگی ها صرفا اجتماعی نباشند به عبارت دیگر وابستگی های اجتماعی مردم به یکدیگر که ذیل گسترش علم و فناوری ازاهمیت و گستردگی بیشتری برخوردار شده به واقع برنوعی وابستگی عمیق تر استوارند ازاین رو لازم است وابستگی زیستی افراد انسان درقلمرویی اساسی تری ازفناوری ارتباطی یا اقتصاد و غیره مورد بررسی قرار گیرد به نظر می رسد حوزه انسان شناسی یا بطور کلی فلسفه زمینه ی مناسبی برای این منظور باشد درفلسفه اصالت وجود تبیینی ازانسان ارایه میشود که براساس ان دیگر نمی توان انشان ها را همچون موجودداتی تلقی نمود که دارای برخی نقاط مشترک و برخی وجوه اختلاف هستند دراین فلسفه انسانها به ذات خود و فارغ ازهرنوع تعریف و تبیین صرفا مرتبه ای ازهستی می باشند آنها ازوحدت نوعی برخوردارند و اشتراک و اختلاف آنها ازیک نقطه اغاز میشود و دریک مسیر گسترش می یابد هستی سراغاز اشتراک انسانهاست و درعین حال نقطه شروع اختلاف آنها بایکدیگر نیز می باشد

نویسندگان

جمیله علم الهدی

هییت علمی دانشگاه شهیدبهشتی