مرگ اندیشی در اشعار بیژن جلالی

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 971

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CPLC01_140

تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396

چکیده مقاله:

اندیشیدن دربارهی مرگ، موضوعی است که عمر آن به اندازهی تاریخ زندگی بشر است؛ تقریبا هیچ انسانی را نمیتوان یافت که در طول زندگی، ساعتها به مرگ نیندیشیده باشد و شاید بتوان گفت کمتر کسی به اندازهی شاعران و فیلسوفان، مجال آن را داشته باشند که دیدگاه و احساس خود را در پیوند با مرگ بیان کنند و گفتههایشان را در لابهلای تاریخ به یادگار بگذارند. شاعر، اما در این میان، به دلیل نگاه هنری، جایگاه ویژهای دارد؛ به همین دلیل در این جستار اندیشه و احساس شاعر معاصر ایرانی، بیژن جلالی دربارهی مرگ ارزیابی شد؛ به این منظور با جستوجو در دفاتر شعری این شاعر، همه ی شعرهایی که مضمون مرگ در آنهایافت میشد، واکاوی شد و یافتههای پژوهش نشان داد که شاعر در اشعاری مرگ را نیستی و نابودی محض می انگارد و به جاودانه شدن اعتقادی ندارد و در اشعار دیگر مرگ خواه می شود و اعتقاد به جاودانگی و رهسپار شدن به سوی ابدیت دارد. ممکن است شاعر دراین که بعد از مرگ جاودانه می شود یا نه، دچار شک و تردید است و همین امر باعث بروز اندیشه های متعارضی دراشعارش شده است. البته باید خاطر نشان کرد که ترس از مرگ و عدم جاودانگی در اشعار جلالی جلوه و نمود بیشتری دارند.

نویسندگان

فاطمه نوفلی

دانشجوی دکتری دانشگاه شیراز

راضیه رستمی

دانشجوی دکتری دانشگاه شیراز