خدا و انسان در آینه فیه مافیه

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 821

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MATNPAGOOHI03_135

تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396

چکیده مقاله:

تبیین رابطه حق و خلق از اساسی ترین مفاهیم در هر مکتب فکری است. نحله هایعرفانی هر یک با نگاه خاص خود، در این مورد سخن گفته اند. اگر مولوی را نمایندهعارفان عاشق بدانیم، آرای وی در پرده حکایات و تمثیلات آثارش پنهان است. فیه ما فیه نیز اگر چه صراحت و وضوح بیشتری دارد، تابع دستهبندی خاص نیست. با تفکیک و دسته بندی منظم باورهای مولوی در باب خدا و انسان در این اثر، به نتایج زیرمی رسیم: خداوند عارفان، که هستی را فرا گرفته، مستغنی از تعریف است. این شاهدهرجایی در عین ظهور در نهایت بطون است. ذات او در تصور نمی گنجد و از این رو مثلو مانندی ندارد. تنها راه درک او عالم خیال است؛ ا م ا نه خیالی که ما تصور می کنیمبلکه خیالاتی که دام اولیاست . اگر انسان به مقام آینگی برسد حق با همه زیبایی، هر دم به شکلی در آینه دل او متجلی میشود؛ به همین دلیل تجلیات حق نامحدود و البته غیر تکراری است. رسیدن به مقام آینگی نیازمند عنایت بیعل ت حضرت حق است وتکیه بر خود، آدمی را به مقصود نمی رساند. در عین حال از نظر مولوی بین انسان و خداافقتار طرفینی هم موجود است؛ چرا که جمال الهی، مظهری می جوید که آن دل آدمیاست. انسان که اشرف مخلوقات و هدف آفرینش هستی است، خلیفه خدا و البتهمعشوق و عاشق او نیز هست. این انسان وجودی دو بعدی، یعنی حیوانی- ملکی دارد. از این طریق، امکان عروج و سقوط فراهم است.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

محمدرضا حسنی جلیلیان

دانشیار دانشگاه لرستان

احمد کنجوری

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی