کردارشناسی گرشاسپ در گذاراز اسطوره به حماسه و تاریخ

سال انتشار: 1389
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 833

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JLSS-43-4_003

تاریخ نمایه سازی: 7 شهریور 1396

چکیده مقاله:

گرشاسپ از روزگار اوستا تا دوران تدوین متون تاریخی کهن و حماسه های ملی ایران، مسیری دراز آهنگ را پیموده است. اژدها کشی و دیواوژنی و دیگر کردارهای این پهلوان اساطیر کهن ایرانی، بخش مهمی از مضامین پهلوانی مندرج در اوستا را تشکیل می دهد، اما با ورود به قلمرو متون ادب پهلوی، بنا به عللی چون پری کامگی و اهانت به آتش، بخشی از فر و فروغ اوستایی خود را از دست داده و در ایران عهد اسلامی نیز در اغلب متون تاریخی و حماسه های ملی - جز گرشاسپ نامه– رنگ باخته است. در این جستار به توضیح و تبیین کردار شناسی گرشاسپ از اسطوره تا حماسه و تاریخ پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که مهم ترین دلایل این رنگ باختگی و حضور کم رنگ گرشاسپ در حماسه های ملی و متون تاریخی این است که در گذار از اسطوره به حماسه در شاهنامه و اغلب متون حماسی به سه شخصیت مستقل (سام، نریمان و گرشاسپ) تبدیل و برخی داستان-های رستم جایگزین اساطیر گرشاسپی شده است. بعلاوه سیمای گناهکارانه گرشاسپ (پری کامگی، اهانت به آتش مقدس و خوارداشت آیین مزدیسنا) در برخی متون پهلوی، جهان پهلوانی دربار ضحاک در گرشاسپ نامه و برخی متون تاریخی، و تلاش فردوسی برای جاودانه کردن رستم به عنوان جهان پهلوان و نگهداشت نظم و وحدت داستانی شاهنامه، از دلایل مهم این رنگ باختگی است.

نویسندگان

مه دخت پورخالقی چترودی

دانشیارگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد

محمد رضا راشد محصل

استادبازنشسته گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد

نقیب نقوی

استادیاربازنشسته گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد

حمید طبسی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد