تاثیر علوم و فن آوری های اعصاب در تصمیم گیریهای قضایی دادگاهها

مغز انسان را نمی توان مشابه دیگر اعضای بدن در نظر گرفت. مغز کلید ذهن و رفتار را در اختیار دارد و از این رو جایگاه ویژه ای دارد. رشته نسبتا جدید علوم اعصاب به مطالعه ی مغز وسیستم عصبی می پردازد. دانشمندان علوم اعصاب در جستجوی مشخص کردن چگونگی تاثیر عملکرد مغز بر رفتار می باشند واز آنجا که حقوق با تنظیم رفتار مرتبط است این پرسش که آیا علوم اعصاب می تواند برحقوق موثر می باشد و در این صورت چگونه پرسشی منطقی است در این مقاله ضمن آشنایی با کاربردها و محدودیتهای علوم اعصاب در حقوق، بیان می شود با وجود تاثیر برخی اکتشافات در حوزه ی عصب شناختی بر علم حقوق را در آینده نزدیک تغییر نخواهند داد برای مقال یافته های علوم اعصاب می توانند پرسش هایی در مورد سن مسئولیت کیفری مطرح کنند. نیز این امکان وجود دارد که اطلاعات عصب شناختی را بتوان به عنوان بخشی از ارزیابی های مربوط به خطرناک بودن مرمان مورداستفاده قرار داد. همچنین امکان این وجود دارد که مطالعات تصویربرداری بتوانند در اینده ای نه چندان دور، شواهدی از ماهیت دارد ارائه کنند که تاثیر زیادی در سرنوشت پرونده های مختلف قضایی و اثبات این ادعا که آیا درد و رنج یک مدعی واقعی است یا اغراق آمیز خواهند داشت. علاوه بر این علوم اعصاب را می توان در تقوقیت تشخیص «سندرم تکان دادن کودک» «یا» ضربه عمدی به سر NAHI به کار می رود علیرغم این ادعاهایی مبنی ب راین قاتلان را میتوان با مطالعات تصویربرداری مغزشان شناسایی کرد کاملا اشتباهمی باشد با وجود سومندی علوم اعصاب در حقوق چالشهایی در مورد کاربرد آن وجود دارد که باید درابتدا برطرف گردد.

کلیدواژه ها:

حقوق ، علوم اعصاب ، فن آوری اعصاب ، تصممیات قضایی ، دادگاه