تلفیق مدل های کارت امتیازی متوازن (BSC) و تعالی سازمانی اروپایی (EFQM) با استفاده از متدولوژی (QFD) جهت ارائه الگوئی به منظور ارزیابی عملکرد (مطالعه موردی:صنایع سیمان استان گیلان)

امروزه بخش های صنعتی و بازرگانی برای بقا در بازارهای ناپایدار و رقابتی جهانی با چالش های وسیعی مواجه اند.سازمانها برای قائل آمدن بر این چالش ها،سیستم های مدیریتی جدیدتری برای شفاف سازی استراتژی هایشان و ترجمه آن هابه اصطلاحات عملیاتی اختیار می کنند.درعصر انجام فعالیتهای زیاد با امکانات محدود و دوران ارتقاء بهرهوری، وجود یکنظام ارزیابی عملکرد نامناسب میتواند نارسایی مهمی محسوب شود. لذا برای اعمال مدیریت و ارزیابی و بهبود نتایجعملکرد باید از ابزارهای مناسب بهره گرفت تا بدین وسیله بتوان در مقابل منابعی که در اختیار سازمان قرار میگیرد میزانتلاشها و نتایج حاصل از آنها را سنجش و الویت بندی نمود. در همین راستا پژوهش حاضر در صدد است تا از طریقتلفیق مدل های کارت امتیازی متوازن و تعالی سازمانی با استفاده از متدولوژی QFD به ارائه الگویی جهت ارزیابیعملکرد و به صورت مطالعه موردی در صنعت سیمان استان گیلان بپردازد که از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوهگردآوری اطلاعات، تحقیقی توصیفی محسوب می گردد. در راستای پاسخگویی به سوالات تحقیق و دستیابی به الگویتلفیقی مناسب ، برای شناسایی اهداف استراتژیک با رویکرد کارت امتیازی متوازن و متناسب با چشم انداز تعیین شده، ازدو پرسش نامه محقق ساخته (با تایید روایی و پایایی) بهره گرفته شده و در راستای تعیین روابط علت و معلولی اهداف وتلفیق دو مدل، از ماتریس گسترش عملکرد کیفیت استفاده گردیده است.نتایج تحقیق نشان میدهد که مدل های ارزیابیمتوازن و تعالی سازمانی در صورت تلفیق، می توانند چارچوب مناسبی را برای ارزیابی عملکرد فراهم نمایند، چرا که به طورموفقیت آمیزی در صنعت سیمان استان گیلان پیاده سازی گردیده و نشان داده است که بهبود مستمر و افزایش بهره وریدر این صنعت را در پی خواهد داشت.

کلیدواژه ها:

ارزیابی عملکرد ، مدل تعالی سازمانی ، مدل کارت امتیازی متوازن ، ماتریس گسترش عملکرد کیفیت