بررسی تاثیرحکمرانی خوب بر توسعه نظام بانکی در منتخبی از کشورهای درحال توسعه

در عصر حاضر، پایدارترین و توسعه یافته ترین سیستم های بانکی مربوط به اقتصادهای با درجه منابع مالی غنی می باشند. در بیانی می توان اذعان نمود که، عملکرد سیستم بانکی کشورها در طول زمان، تا حد زیادی به محیط سیاسی، نهادی و قانونی آنها وابسته است. این نهادها وسیاست ها، مشخص کننده کیفیت حکمرانی در بین کشورها هستند. خوب بودن شاخص حکمرانی، نشان دهنده پایین بودن مخاطره سیاسیاست و این به نوبه خود موجب افزایش قابلیت یک کشور در جذب سپردها و اعطای تسهیلات می شود. دربیانی، تحلیل و ارزیابی عملکرد اقتصادی جوامع، نه تنها بر پایه سنجش متغیرها و مولفه های اقتصادی، بلکه در بستر قانونی و حقوقی نیز صورت می گیرد. این تحول، در سایه به چارچوب تحلیلی اقتصادی ایجاد شده است. بدین ترتیب، » حکمرانی خوب « و » حاکمیت قانون « ،» نهادها « ورود مباحثی بنیادین همچونتحلیل عملکرد اقتصادی در چارچوب نهادی قادر است با ایجاد پیوند میان دو علم اقتصاد و حقوق، راهکارهای مقتضی برای نیل به رشد و توسعه من الجمله توسعه نظام بانکی را ارائه کند. تئوری حکمرانی خوب در دهه گذشته پارادایم مسلط کشورهای توسعه یافته بوده است و به عنوان یکی از شاخصهای بینالمللی برای بررسی و مقایسه کشورهای مختلف بکار رفته و در یک نقشه وضعیت توسعه کشورها را به تصویر کشیده است. در این پژوهش به بررسی تأثیر متغیرهای مربوط به شاخصهای حکمرانی خوب، سرمایه انسانی، تورم و درآمد بر توسعه نظام بانکی پرداخته شده است. که جهت نیل به این منظور، از تکنیک اقتصادسنجی با رویکرد هم انباشتگی پانلی به شیوه حداقل مربعات تعمیم یافته GLS استفاده شده و 9 کشور منتخب در حال توسعه طی دوره زمانی 2002 تا 2002 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از برآورد صورت گرفته به روش حداقل مربعات تعمیم یافته گویای آن است، شاخصهای حکمرانی خوب، سرمایه انسانی و درآمد دارای تأثیرات مثبت بر شاخص توسعه نظام بانکی می باشند، ولی تورم دارای تأثیر منفی می باشد.

کلیدواژه ها:

حکمرانی خوب ، نظام بانکی ، تکنیک هم انباشتگی پانلی