اصولا تصمیم گیری و اتخاذ روش در هر سازمان ، شرکت و یا موسسه براساس توجه به فرآیند هایی است که برای حصول هدف به اجرا در می آیند. تغییرات درمراحل،اتخاذ سیاست ها و خط مشی های استراتژیک همراه با
پیش بینی های ویژه می توا نند کیفیت اهداف، چگونگی و زمان حصول آن ها را مشخص نموده، متحول ساخته و تغییر دهند. در چنین شرایطی مدیریت در گیر مسایل و مشکلاتی می گردد که اهداف سازمان را متاثر می نمایند. .همه این موارد ضرورت انجام مراحل مدون، منضبط ،کارآ در زمان و مرتبط با متغیرهای مختلف را تحت عنوان برنامه ریزی استراتژیک مشخص می نمایند. مهم این است که فلسفه چنین برنامه ریزی در نظام سازمانی به رسمیت شناخته شود. لازمه اعمال چنین مدیریتی اهمیت دادن به کیفیت در هدف ، استفاده بهینه از منابع، اعتقاد و التزام به حاکمیت سیستم ، تقویت همه مواردی که به حصول هدف کمک می نمایند،یادگیری، آموزش،مبادله اطلاعات و به طور ویژه ای سیستم های ارتباطات الکترونیک و ایمان به پذیرش تغییرات سازمانی ، تدوین قوانین همراه با کنترل ، نظارت ، بازرسی و ممیزی است. اصولا در مدیریت استراتزیک که باپیش بینی همراه است فعالیت هایی نظیر انحصار، رقابت، انتخاب، مبارزه، تداخل و برخورد منافع، جدایی، اتحاد و همکاری های متقابل،عوامل داخلی و خارجی شکل دهنده هستند.کوشش ها در این مقاله بر آن است که براساس پایداری سیستم، با ایجاد هماهنگی در سطوح مختلف و گسترده، مبانی کاربرد و اعمال
مدیریت استراتژیک و اصول بنیادین
پیش بینی مورد نقد و بررسی قرار گیرند