مطالعه و بررسی تاثیرات و تحولات انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای اسلامی منطقه و شباهتهای میان آنها

مطالعه و تجزیه وتحلیل انقلاب ها سنت سحرآمیز و پر افتخاری است که فلاسفه و تاریخ دانان، دانشمندان علوم اجتماعی و مفسران اجتماعی برای قرنها با لذت از آن تغذیه علمی نموده اند. یکی ازانقلابات معاصر که توجه همگان را برانگیخت و نیازمند بررسی مضاعف و چندباره از ابعاد مختلف می باشد، انقلاب اسلامی ایران بوده که از آن با عناوین مختلف انقلاب فرامدرن ، انقلاب ارزشها و... یاد کرده اند. در حقیقت علت نگاه متفاوت تئوریسین ها به این انقلاب، ناشی از تفاوت ماهوی و هستی شناسانه ی در چرایی و چگونگی وقوع آن بوده ، بطوریکه حتی این امر از نگاه تیزبین میشل فوکواندیشمند فرا ساختارگرا دور نمانده و وی را مجذوب مفهوم شهادت و مهدویت خود کرده بطوریکه ایشان در نوشته های خود از آن به عنوان انقلاب پست مدرنPost-Modern یاد کرده است. دراین جستار سعی شده تا با روش مطالعات اسنادی( کتابخانه ای ) و با بهره گیری از چهارچوب های نظری تئوری ابژه و سوژه ی آلن تورن ، مدلAGIL تئوری کارکرد گرای ساختاری و نظریات روانشناسانه ی آبراهام مزلو در مور سلسله مراتب نیازها به مقایسه آن با سایر انقلاب ها پرداخته شود. نتیجه بدست آمده گویای آنست که تفاوت ماهوی این انقلاب از دو منظر محتوایی- ارزشی و در قالب مولفه هایی چون الهی بودن ، مردمی بودن ، توجه به هردو بعد دنیوی و اخروی و در محتوایی ساختاری نیز با تاکید بر عنصر رهبری و نقش مساجد پررنگ تر و قابل تامل می باشد

کلیدواژه ها:

انقلاب اسلامی ، کارکردگرایی ساختاری ، سوژه ، ابژه ، نیازها