نقش جغرافیای رادیکال در برنامه ریزی شهری

هیچ علمی بدون داشتن پشتوانه ای نظری نمی تواند به عملی ساختن دیدگاه ها وبرنامه های خود دست یابد زیرا نظریه و عمل همواره دارای پیوندی ناگسستنی بوده و هرگونه عملی نیز منبعث ازیک دیدگاه فکری و یانظری می باشد جغرافیا نیز جدای ازبقیه علوم نیست و نمی تواند بدون وجود پایه های نظری و فکری برنامه های خود را به مرحله عمل برساندازطرفی نیز درهمه کشورها ونواحی جهان مکاتب فلسفی و سیاسی علوم مختلف راتحت تاثیر قرارداده و درواقع هرکشوری علوم مختلف متاثر ازاقتصادسیاسی حاکم برآن کشور بوده اند به عبارتی نحوه اجرای برنامه های مختلف ازجمله برنامه های شهری نیز تحت تاثیر دیدگاه های حاکم برآن کشور بودها ست به تعبیری مکاتب مختلف هرکدام بسته به برداشت خود ازوضعیت فعلی و وضعیت آینده یاآنچه که هست و آنچه که باید باشد علوم مختلف ازجمله برنامه ریزی شهری را تحت تاثیر قرارداده و به این ترتیب شهرسازی بسته به هر مکتب فکری شیوه ای خاص آن الگوی نظری بوده است دراین بین مکاتب رادیکال نیز باتوجه به دیدگاه ونحوه تفکر خود نسبت به وضعیت فعلی و اینده سعی کرده اند براساس یک دیدگاه برابری گرا دست به برنامه ریزی بزنند و به این ترتیب باروشهایی انقلابی سعی درتغییر شرایط موجود برامده تا به رفع نابرابری های موجود بپردازند

کلیدواژه ها:

جغرافیای رادیکال ، جغرافیای آنارشیستی ، جغرافیای انتقادی ، جغرافیای فمنیستی ، برنامه ریزی شهری