حسابرسی عملکرد و ارتقای مسئولیت پاسخگویی

با یک نگرش سیستمی،انتظار می رود با افزایش اهمیت حسابرسی عملکرد شاهد ارتقاء جایگاه حسابرسی به عنوان یک خردهنظام سیستم پاسخگویی و به دنبال آن بهبود کارکرد نظام پاسخگویی باشیم،از آنجایی که نظام پاسخ گویی ، خود نیز سیستم فرعی برای نظام سیاسی حاکم بر جامعه محسوب میشود ، بهبود کارکرد نظام پاسخگویی باید تاثیر مطلوبی بر جایگاه نظام فرادستی خود یعنی نظام سیاسی داشته باشد.در این مقاله ابتدا با بررسی برخی مبانی نظری موجود در نظریه ی سیستم ها، به بررسی تئوریک نقش حسابرسی عملکرد در نظام سیاسی پرداخته و در ادامه نقش حسابرسی عملکرد در نظام سیاسی در دنیای واقع مورد تجزیه تحلیل قرار می گیرد. نتایج به دست آمده از پژوهش در دنیای واقعی نشان می دهد حسابرسی عملکرد برخلاف انتظارات تاثیر چندانی بر بهبود نظام سیاسی نداشته است.با بررسی دلایل این موضوع مشخص گردید، عمر کوتاه این نوع حسابرسی، فقدان آگاهی کافی شهروندان، عدم حمایت های کافی نظام حاکم از جمله تخصیص بودجه ناکافی، نگاه تکبعدی رسانه ها به جنبه های منفی گزارش های حسابرسان عملکرد، نیاز به توجه بیشتر به مفاهیم بنیادی در حسابرسی عملکرد از جمله مفهوم استقلال و عدم تطابق زمانی بین زمانی که گزارش های حسابرسی عملکرد می تواند برای شهروندانو نمایندگان آن ها جذاب باشد و زمانی که این گزارش ها آماده می شوند از جمله دلایلی است که مانع از موفقیت حسابرسی عملکرد در بهبود فرآیند مردم سالاری از طریق افزایش مشارکت شهروندان در فرآیندهای سیاسی گردیده است.