تحلیل عاملیت هنر در رشد زمینه ها و فرصت سازی های مطلوب در گرایش نوجوانان به برنامه ها و اولویت های مربیان و امور تربیتی در مدارس متوسطه
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 46
فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_SREE-5-61_036
تاریخ نمایه سازی: 13 آبان 1404
چکیده مقاله:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل نقش عاملیت هنر در رشد زمینه ها و فرصت سازی های مطلوب برای جذب نوجوانان به مربیان و امور تربیتی در مدارس متوسطه است. در بستر نظام آموزشی معاصر، فاصله عاطفی و ارتباطی میان نوجوانان و نهادهای پرورشی یکی از چالش های اصلی در تحقق اهداف تربیتی است. هنر، با ماهیتی زاینده و فراگیر، توانایی آن را دارد که پلی میان هویت فردی نوجوان و نظام تربیتی مدرسه ایجاد کند و فرآیند رشد شخصیتی را از مسیر تجربه های زیباشناختی غنا ببخشد. از این رو، این پژوهش به شناسایی ظرفیت های عاملیت هنر در تحول روابط تربیتی و ایجاد انگیزش مثبت برای تعامل نوجوانان با مربیان پرداخته است. روش پژوهش از نوع توصیفی–تحلیلی و مبتنی بر تحلیل محتوا و مستندات آموزشی و پرورشی مدارس متوسطه است. داده ها از طریق گردآوری و تحلیل اسناد رسمی وزارت آموزش وپرورش، گزارش های عملکرد واحدهای پرورشی، طرح های هنری اجرایی، و نمونه برنامه های فرهنگی مدارس استخراج شده اند. در مرحله تحلیل، داده ها بر اساس شاخص های کیفی مشتمل بر نوع فعالیت هنری، اهداف تربیتی، سطح مشارکت دانش آموزان و بازتاب تربیتی اقدامات مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که هنر در فضای مدرسه به عنوان عامل پیونددهنده تجربه های درونی نوجوانان با ارزش های جمعی عمل می کند. فعالیت های هنری همچون نقاشی، تئاتر، سرود، خوشنویسی و شعرخوانی زمانی که با اهداف پرورشی تلفیق می شوند، موجب افزایش حس تعلق، همدلی، و انگیزه درونی برای مشارکت در امور تربیتی می گردند. تحلیل محتوای مستندات مدارس نشان داد که حضور برنامه های هنری ساختاریافته، به افزایش ارتباط میان دانش آموزان و مربیان منتهی شده و از حالت رابطه رسمی و دستوری به رابطه ای تعاملی و معنادار تغییر شکل داده است. سه محور اصلی در عاملیت هنر شناسایی شد: نخست، عاملیت در خودابرازی و شکل گیری هویت اجتماعی نوجوانان؛ دوم، عاملیت در بازسازی روابط تربیتی از طریق زبان غیرکلامی و همدلانه؛ و سوم، عاملیت در ایجاد فضاهای یادگیری پویا و مبتنی بر تجربه. مدارس دارای بستر هنری فعال تر، از نظر انسجام اجتماعی و اعتماد متقابل میان نوجوانان و نظام تربیتی عملکرد مطلوب تری نشان داده اند. تحلیل تطبیقی میان طرح های پرورشی هنری و طرح های سنتی غیربصری بیانگر آن بود که برنامه های مبتنی بر هنر، انعطاف پذیری شناختی و عاطفی بیشتری در نوجوانان ایجاد کرده و به تقویت مهارت های نرم همچون مسئولیت پذیری، خودتنظیمی و مشارکت جمعی انجامیده است. از سوی دیگر، هنر سبب می شود نوجوان تجربه تربیتی را نه به عنوان الزام مدرسه، بلکه به صورت فرآیندی خودخواسته، شوق برانگیز و معنادار درک کند. هنر در مدارس متوسطه ظرفیت بی بدیلی برای تحقق اهداف تربیتی دارد و عاملیت آن در ایجاد انگیزه، ارتباط و معنا، زمینه ساز اصلاح ساختارهای سنتی تربیت است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
علی بهادری
استادیار گروه الهیات دانشگاه فرهنگیان، پردیس زینبیه، تهران، ایران (نویسنده مسئول)
مهسا رودگر
کارشناس امور تربیتی و معاون پرورشی دبستان دخترانه شهید کلاهدوز پیشوا، تهران، ایران