پیش بینی روابط فرازناشویی بر اساس کیفیت عشق و سبک های ارتباطی با نقش واسطه ای حس انتقام در زنان و مردان متقاضی طلاق
سال انتشار:  1404
نوع سند:  مقاله ژورنالی
زبان:  فارسی
مشاهده:  36
فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JRPE-8-97_026
تاریخ نمایه سازی: 29 شهریور 1404
چکیده مقاله:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش کیفیت عشق و سبک های ارتباطی در پیش بینی روابط فرازناشویی با تاکید بر نقش میانجی حس انتقام در زنان و مردان متقاضی طلاق بود. با توجه به اهمیت روزافزون موضوع طلاق و پیامدهای روانی، اجتماعی و خانوادگی آن، شناخت عوامل زمینه ساز بروز روابط فرازناشویی به عنوان یکی از مهم ترین علل فروپاشی خانواده ضرورت ویژه ای دارد. در این تحقیق، چارچوب نظری برگرفته از نظریه های عشق (مانند نظریه مثلثی استرنبرگ)، الگوهای ارتباطی زوجین، و مدل های روان شناختی مرتبط با هیجانات منفی مورد استفاده قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان متقاضی طلاق در یک منطقه مشخص بود و داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد کیفیت عشق، سبک های ارتباطی و حس انتقام گردآوری شد. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS و SmartPLS و بر اساس مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد کیفیت عشق و سبک های ارتباطی، چه به صورت مستقیم و چه از طریق حس انتقام به عنوان متغیر میانجی، توان پیش بینی روابط فرازناشویی را دارند. به بیان دیگر، هر چه سطح کیفیت عشق بالاتر و سبک های ارتباطی سازنده تر باشد، احتمال گرایش به روابط فرازناشویی کاهش می یابد، در حالی که حس انتقام این رابطه را تقویت می کند. یافته ها بیانگر آن است که مداخلات مشاوره ای و آموزشی در جهت ارتقاء کیفیت عشق و ترویج سبک های ارتباطی سازنده می تواند به عنوان عاملی حفاظتی در برابر خیانت زناشویی و فروپاشی روابط عمل کند. همچنین توجه به کاهش حس انتقام در شرایط بحرانی ازدواج، به ویژه در بافت طلاق، ضروری است. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای سیاست گذاران اجتماعی، متخصصان سلامت روان، مشاوران خانواده و نیز برنامه های پیشگیری از طلاق کاربرد عملی داشته باشد.
کلیدواژه ها:
روابط فرازناشویی ،  کیفیت عشق ،  سبک های ارتباطی ،  حس انتقام ،  متقاضیان طلاق ،  مدل سازی معادلات ساختاری. 
نویسندگان
نیایش شریفی سیگارودی
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی
مهدی فضلی
استاد دانشگاه رشته روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن