تئوری هزینه نمایندگی

در تئوری مالی اهداف واحد های تجاری حداکثر نمودن ثروت سهامداران می باشد. روشن است در صورتی که مدیران، مالکان واحد تجاری باشند دستیابی به این هدف موضوع قابل بحثی نیست اما پس از جنگ جهانی دوم، شرکتهای سهامی به نحو چشمگیری رشد کردند و باعث شد که درصد کمی از مالکیت در اختیار مدیران قرار گیرد این تغییر منجر به بحث میان رابطه مالک و مدیر گردیده است. اطلاعات زیادی درباره شرکت وجود دارد که می تواند در انتخاب هیات مدیره توسط مجمع عمومی نقش اساسی را بازی کند . در حقیقت بحث عدم تقارن اطلاعات بین مالک و مدیر منجر به ایجاد بحث نمایندگی شده است مضاف بر اینکه در همه موارد منافع مالک و مدیر هم جهت نیست و مدیر می تواند با دست کاری اطلاعات به نحوی در تصمیم گیری مالک اثر گذارند. در این مقاله ابتدا مساله نمایندگی مورد بررسی قرار می گیرد و سپس چارچوب و الگوهای اساسی نمایندگی مورد بحث قرار میگیرد، درادامه اشاره ای به نقش فرهنگ در تئوری نمایندگی می شود، سپس تئوری نمایندگی در زمینه های مختلف حسابداری مورد بحث قرار می گیرد و در نهایت تئوری نمایندگی با تئوری ذینفعان مقایسه و برخی مباحث که ریشه در تئوری ذینفعان دارند از جمله حاکمیت شرکتی، به طور خلاصه تعریف می شوند.

کلیدواژه ها:

تئوری هزینه نمایندگی ، تئوری ذینفعان ، حاکمیت شرکتی