شهرداریها به عنوان نهادهای محوری در
مدیریت شهری و ارائه خدمات عمومی، نقشی حیاتی در تضمین کیفیت زندگی شهروندان ایفا می کنند. پیچیدگی و تنوع وظایف این نهادها، از برنامه ریزی شهری تا مدیریت محیط زیست، نیازمند ارتقای مستمر دانش و مهارت کارکنان است. هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد
آموزش مستمر در افزایش کارایی و کیفیت عملکرد کارکنان شهرداریها، از مرحله سیاست گذاری تا اجرا است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و مروری انجام شده است و با تحلیل منابع معتبر علمی و اسناد اجرایی، به بررسی ساختارهای آموزشی موجود و چالش های مرتبط پرداخته است. داده های مورد استفاده شامل مطالعات نظری، گزارش های تحلیلی و تجربیات مرتبط در سطح ملی و بین المللی بوده است. یافته ها نشان می دهند که
آموزش مستمر نه تنها به ارتقای مهارت های فنی کارکنان منجر می شود، بلکه بر بهبود قابلیت های شناختی مانند تحلیل شرایط، تصمیم گیری در موقعیت های پیچیده و مدیریت تغییر تاثیر مستقیم دارد. این امر مستلزم طراحی برنامه های آموزشی جامع و انعطاف پذیر است که نیازهای سازمانی و فردی را همزمان در برگیرد. نتایج این تحقیق نشان داد که ایجاد هماهنگی میان سیاست های آموزشی و ساختارهای اجرایی، استفاده از فناوری های نوین آموزشی و ارزیابی دقیق اثربخشی برنامه ها، از مهمترین عوامل در موفقیت
آموزش مستمر است. همچنین، استفاده از مدل های ترکیبی که یادگیری نظری را با تجربه عملی تلفیق می کنند، می تواند اثربخشی آموزش ها را به طور قابل توجهی افزایش دهد. نتیجه گیری کلی نشان می دهد که برای دستیابی به تحول در عملکرد شهرداریها، آموزش باید به بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ سازمانی تبدیل شود و
برنامه ریزی آموزشی به صورت راهبردی و بلندمدت انجام گیرد.