تاثیر تحول دیجیتال الکترونیکی و تکنیک های هوش مصنوعی بر استراتژی های کسب و کار و سیستم های تجاری

در دهه گذشته، حجم وسیعی از دادههای جمع آوری شده در قالب های مختلف سریع تر از همیشه بوده است. این امرخواستار ظهور فناوری های جدید شد، که منجر به تسریع در پیشرفت های تکنولوژیکی می شود که محاسبات را درقابلیت های پردازش و همچنین پیشرفت تکنیک های جدید هوش مصنوعی را در بر می گیرد . با این پیشرفت ها، بهشرکتها اجازه داده می شود تا با استفاده از نتایج به منظور گسترش هدف خود از بازارها، محصولات و خدمات جدید،مقادیر زیادی از داده ها را با هوش مصنوعی پردازش کنند . با این وجود، در حالی که فناوری هوش مصنوعی پتانسیلزیادی برای حل مشکلات ارائه میدهد، چالش ها همچنان در اجرای عملی و عدم تخصص در استفاده استراتژیک ازهوش مصنوعی برای ایجاد ارزش تجاری نقش دارند. هدف این مقاله پیاده سازی یک مرور ادبیات سیستماتیک برایتحلیل همگرایی هوش مصنوعی و استراتژی شرکت و توسعه یک مدل نظری است که موضوعات را بر اساس تحقیقاتموجود در این زمینه ترکیب میکند. هشتاد و یک مقاله بررسی شده بر اساس روش تحقیق از وبستر و واتسون (۲۰۰۲)مورد بحث قرار گرفت. علاوه بر شکاف ها در تحقیقات آینده، یک مدل نظری ایجاد شده است که در مورد چهار منبعایجاد ارزش بحث میکند: هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در سازمان ها. همسویی ابزارهای هوش مصنوعی و فناوریاطلاعات (IT) با استراتژی سازمانی؛ هوش مصنوعی، مدیریت دان ش و فرآیند تصمیم گیری؛ و هوش مصنوعی،نوآوری و ارزش خدمات. این نتایج به دیدگاه های نظری و مدیریتی منجر میشود، با امکانات گسترده برای ایجادروش ها و انواع شیوه های مدیریتی جدید.

کلیدواژه ها:

هوش مصنوعی ، استراتژی کسب و کار ، تحول دیجیتال ، فناوری اطلاعات ، صنعت ، مزیت رقابتی پایدار