موانع ساختاری مشارکت سیاسی زنان در کشورهای کمترتوسعه یافته؛ ارائه راهبرد

به طورکلی عوامل مختلفی در دستیابی کشورها به توسعه نقش دارند که عنصر مشارکت سیاسی، به معنای سهیم بودن تمامی اعضای جامعه در فرایندهای سیاسی، از مهم ترین آنها می باشد. درواقع می توان گفت که دستیابی جوامع به توسعه تنها با بهره گیری از توانایی های تمامی اعضای جامعه در عرصه های مختلف به ویژه سیاست امکان پذیر است. ازاین رو حضور فعالانه زنان به عنوان نیمی از اعضای جامعه در فرایندهای سیاسی و تصمیم گیری امری ضروری می باشد. اما نکته اینجاست که برخلاف کشورهای توسعه یافته که با فراهم کردن زمینه های مشارکت فعالانه زنان در فرایندهای سیاسی توانستند مسیر رسیدن به توسعه را هموار کنند، در مسیر مشارکت سیاسی فعالانه زنان در کشورهای کمترتوسعه یافته موانع ساختاری ای وجود دارند که در عدم دست-یابی آنها به توسعه ی همه جانبه نقش مهمی داشته اند. براین اساس سوال مقاله این است که موانع ساختاری مشارکت سیاسی فعالانه زنان در کشورهای کمترتوسعه یافته چه می باشند و این مشارکت چگونه می تواند از حالت منفعلانه به حالت فعالانه تبدیل گردد؟ فرضیه ی مقاله این است که در کشورهای کمترتوسعه یافته، ساختار سیاسی پدرسالار و ساختار فرهنگی مردسالار موانع اساسی ای هستند که از مشارکت سیاسی فعالانه زنان جلوگیری کرده اند و باعث شدند تا آنان ازحیث میزان دسترسی به ساختار قدرت سیاسی در وضعیت نامناسبی قرار داشته باشند. اما با تمامی این ها، در این کشورها با تغییر ذهنیت نخبگان و رویه های سیاسی حاکم نسبت به مشارکت سیاسی زنان ، اصلاح باورهای فرهنگی حاکم بر جامعه نسبت به مشارکت سیاسی زنان و ... ، این مشارکت از حالت منفعلانه به حالت فعالانه تبدیل خواهد شد. گفتنی است روش این مقاله، توصیفی- تحلیلی می باشد.

کلیدواژه ها:

مشارکت سیاسی ، مشارکت سیاسی زنان ، کشورهای کمترتوسعه یافته ، ساختار سیاسی پدرسالار ، ساختار فرهنگی مردسالار