وصل و فصل در منظومه گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژه شاهنامه
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 74
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_LSJ-13-24_005
تاریخ نمایه سازی: 23 خرداد 1403
چکیده مقاله:
مبحث «وصل و فصل» از حساس ترین مباحث علم معانی به شمار می رود که در شناخت دقائق نحوی و بلاغی آثار ادبی نقش بسزایی دارد و همواره میان بلاغیون سنتی و مدرن، جایگاه خاصی داشته است. داستان بیژن و منیژه شاهنامه و منظومه گرشاسپنامه را می توان از برجسته ترین آثار حماسی-پهلوانی در ادبیات فارسی دانست که ظرفیت های بسیاری را در بررسی تطبیقی بلاغت نحوی برای پژوهشگران در انعکاس ویژگی های دستوری و بلاغی دو اثر فراهم خواهند کرد. در این پژوهش، به منظور دریافت مقاصد و معانی بلاغی نهفته در دو اثر، نوع ساخت واحدهای معنایی در سطوح مختلف از قبیل: جمله واره، جمله، بیت و حتی ابیات با معنای مرتبط و وابسته به هم (موقوف المعانی) و ترکیب هر یک از این سطوح، مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، با روش توصیفی-تحلیلی به مطالعه انسجام متن از مسیر پیوستگی یا گسستگی معانی بلاغی در هر یک از سطوح مذکور پرداخته و با مشخص نمودن پراکندگی حروف ربط و شناخت انواع آن، کارکرد بلاغی آن ها را در دو اثر، مورد بررسی و قیاس قرار داده ایم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که فردوسی و اسدی توسی، با ایجاد نوعی ارتباط زمانی و مکانی و پیوند علی و معلولی میان جملات و با بهره مندی از انواع حروف ربط همپایه ساز و وابسته ساز در وصل ها و نیز رعایت موازی ترتیب زمانی و منطقی میان جملات در فصل ها، پیوندی مستحکم و منطقی در متن و انسجام معنایی ویژه در سلسله روایت رویدادها ایجاد کرده اند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
یحیی طالبیان
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
حمید امینی اسالمی
دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران