بررسی تاثیر هوش معنوی و تفکر انتقادی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم

مقاله ای که پیش رو دارید با هدف بررسی تاثیر هوش معنوی و تفکر انتقادی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم صورت گرفته است . این پژوهش از نوع مروری بوده و در آن منابع کتابخانه ای مرتبط پس از جمع آوری مورد تحلیل پیمایشی قرار گرفته است . نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین آموزش تفکر انتقادی با پیشرفت تفکر انتقادی رابطه وجود دارد. آموزش تفکر به طور عام و آموزش تفکر انتقادی به شیوه خاص قادر است در افراد این آمادگی را ایجاد کند که در مقایسه با قبل از آموزش متحول شوند و پدیده ها را به شیوه ای متفاوت ملاحظه کنند. همچنین پیامد آموزش تفکر انتقادی مستقل از رشته های تحصیلی و جنسیت است . در واقع فراگیران در هر رشته ای تحصیل کند بدون توجه به زن یا مرد بودن آنها از آموزش تفکر انتقادی به صورت مثبت تاثیر می گیرد. بنابراین می توان به این نتیجه رسید که فرایند آموزش تفکر انتقادی ذاتا تعیین کننده ارزش و اهمیت آن است ؛ لذا میتوان از آن با اطمینان از این که وابستگی خاصی به جنسیت و محیط ندارد، استفاده کرد. در مورد هوش معنوی هم یافته ها نشان داد که بین هوش معنوی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم ارتباط معنا دار خاصی وجود ندارد. البته در تعمیم آن به سایر گروه های سنی باید جانب احتیاط را رعایت نمود. از آنجا که نتایج پژوهش نشان داد مابین هوش معنوی دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنها رابطه معناداری وجود ندارد و با توجه به تازه بودن کلمه هوش معنوی در بین دانش آموزان، والدین و حتی برخی از مسئولان، به مدارس پیشنهاد می شود که مدیران، مشاوران و معلمان مدارس با کسب اطلاع درباره مولفه های هوش معنوی و آموزش آنها به دانش آموزان در کلاسهای درسی و کلاسهای جبرانی در اولویت قرار گیرد و در افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس و کسب نمرات بهتر دانش آموزان در دروس تلاش بیشتری را به کارگیرند.

کلیدواژه ها:

هوش معنوی ، تفکر انتقادی ، عملکرد تحصیلی ، دانش آموز