مدلیابی روابط بین وضعیت اجتماعی - اقتصادی و کیفیت زندگی کاری با فرسودگی شغلی معلمان مدارس ابتدایی شهر تبریز

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 108

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CTCONF08_0418

تاریخ نمایه سازی: 3 خرداد 1403

چکیده مقاله:

هدف پژوهش حاضر مدلیابی روابط بین وضعیت اجتماعی - اقتصادی و کیفیت زندگی کاری با فرسودگی شغلی معلمان مدارس ابتدایی شهرتبریز بوده است . روش پژوهش کمی ، از نوع همبستگی بوده و برای بررسی روابط بین متغیرها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است . جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مدارس ابتدایی دولتی دخترانه ناحیه ۵ شهر تبریز به تعداد ۵۰۰ نفر می باشد که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان تعداد ۲۱۷ نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. اطلاعات مورد نیاز برای هر متغیر با استفاده از سه پرسشنامه فرسودگی شغلی مزلاچ (۱۹۸۱)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (۱۹۷۳) و پرسشنامه وضعیت اجتماعی - اقتصادی دهقانی و همکاران (۱۳۹۳) به دست آمد که روایی آنها در پژوهش حاضر از طریق روایی سازه (تحلیل عاملی تاییدی) و پایایی آنها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای فرسودگی شغلی (۹۰/۰)، کیفیت زندگی کاری (۹۴/۰) و وضعیت اجتماعی - اقتصادی (۸۶/۰) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و LISREL صورت گرفته است . نتایج به دست آمده بیانگر این است که توزیع تمام متغیرها نرمال بوده و یافته های پژوهش حاکی از این است که ضریب همبستگی بین متغیر وضعیت اجتماعی - اقتصادی و کیفیت زندگی کاری با فرسودگی شغلی معکوس و معنی دار هستند بیشترین ضریب همبستگی منفی بین متغیر وضعیت اجتماعی - اقتصادی با فرسودگی شغلی و بعد از آن مربوطبه رابطه بین متغیر کیفیت زندگی کاری با فرسودگی شغلی می باشد بنابراین با بهبود وضعیت اجتماعی - اقتصادی و ارتقاء کیفیت زندگی کاری، فرسودگی شغلی معلمان کاهش می یابد و برعکس . از تحلیل همبستگی میان متغیرهای برونزا و درونزا هم می توان نتیجه گیری کرد که هر گونه بهبود در وضعیت اجتماعی - اقتصادی وکیفیت زندگی کاری با کاهش فرسودگی شغلی معلمان همراه خواهد بود با توجه به نتایج تحلیل عاملی تاییدی و شاخص های ارزیابی ، مدلهای اندازه گیری نیز از برازندگی قابل قبولی برخوردار بودند.

نویسندگان

فائزه مریخ

دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

پیمان یارمحمدزاده

دانشیار مدیریت آموزشی، گروه علوم تربیتی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران

ابوالفضل قاسم زاده

دانشیار مدیریت آموزشی، گروه علوم تربیتی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران