نسبت میان اخلاق و سیاست اسپینوزایی

سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,138

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SUHRAWARDI03_013

تاریخ نمایه سازی: 26 فروردین 1392

چکیده مقاله:

اسپینوزا براین باور استکه تمامی فرامین عقلانی ما بر پایهی این اصل ضروری استواراست که همه میکوشندتا هستی خود را حفظ کنند. خواهشِ ماندن برای بودن یکی از نتایج اجتنابناپذیر بخش عواطف کتاباخلاق است. اسپینوزا اختلاف عواطف را ناشی از فرق میان تصور تام و تصور ناقص میپندارد که وجه اشتراک هردو کوشش برای صیانت ذات است که اولی آزادی را به ارمغان میآورد و دومی بندگی را. اسپینوزا کوششما برای رسیدن به چیزی را به جهت نیکبودن آن نمیخواهد بلکه بهعکس چیزی را نیک میداند که آن را میخواهیم و به آن میل داریم. طرزتلقی اسپینوزا ازمسئله سعادت و فضیلت نقطهیمقابلِ اخلاق دینمدارانهاست، آنجاییکه خدا به عنوان حاکم، قانونگذار، بخشنده و مهربان قلمداد میشود و عمل به نیکی برای آدمی لقایپاداش را به او نوید میدهد. در این مقاله برآنیم تا نشان دهیم که جوهرهی اخلاق و سیاست اسپینوزایکی است. به نظر میرسد اخلاق اسپینوزا از یک سو در بطن خود نفی اخلاق، و سیاست او از سویی دیگر گونهای از آنارشیسم را به دنبال دارد.

نویسندگان

سیدمصطفی شهرآیینی

استادیار گروه فلسفه، دانشگاه تبریز

محمدسینا میرزایی

دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تطبیقی، دانشگاه تبریز