اثربخشی روش تدریس مبتنی بر نظریه گاردنر بر خودپنداره دانش آموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 209
فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
EPCONF09_500
تاریخ نمایه سازی: 11 آذر 1402
چکیده مقاله:
یکی از شگفتی های جهان امروز سرعت پیشرفت تکنولوژی و یافته های علمی و پژوهشی است که ویژگی خاصی را به دنیای امروز داده، بخشی از این پیشرفت شامل ارائه الگوها و روشهای نوین تدریس می باشد. اکنون دانش آموزان برای روبه رو شدن با تحولات شگفت انگیز قرن بیست و یکم باید به طورفزاینده ای مهارتهای تفکر انتقادی و خلاق را برای تصمیم گیری مناسب و حل مسائل پیچیده جامعه فراگیرند تا بتوانند با تفکر منطقی و نقاد خود سرنوشت جامعه جهانی را بررسی و ارزیابی کنند. ازاین روآموزش مهارت های تفکر و یادگیری ازطریق روش های فعال ضروری به نظر می رسد و این امر اصولا با تغییر بنیادی روش های آموزش و یادگیری در مدارس میسر می شود (۱). اغلب نظریه های جدید و پیشرفته یادگیری بر این نکته تاکید دارند که یادگیری وقتی موثر واقع می شود که یادگیرنده نقش اصلی را داشته باشد. معلم باید راهنما و جهت دهنده باشد، لذا باید تلاش نماید تا به روشهای مختلف دانش آموزان را هر چه بیشتر در صحبت ها و فعالیت های کلاس مشارکت دهد. کلارک می نویسد ”با اطمینان باید گفت کلاسی وضعیت مطلوب را داراست که در آن دانش آموزان نیمی از وقت را در فعالیت های کلاسی شرکت داشته باشند ” (۵ ). هدف هر نظام آموزشی رشد و ارتقاء همه جانبه دانش آموزان و دانشجویان در زمینه ای شناختی ، عاطفی و رفتاری است ، در همین زمینه بدون تردید شاخص ارزیابی هر نظام آموزشی میزان دست یابی دانش آموزان به این امر می باشد. عوامل زیادی در این رشد و ترقی تاثیر می گذارند که شناسایی آنها به ارتقاء و بهبود پیشرفت تحصیلی و رشد همه جانبه افراد و در نهایت نظام آموزشی کمک شایانی می کند. یکی از عوامل تاثیرگذار بر عمکلرد تحصیلی دانش آموزان ، خودپنداره است (۴). عملکرد تحصیلی برای دانش آموزان دارای اهمیت زیادی می باشد و هر کس در فرایند آموزش دوست دارد که از عملکرد بهتری برخوردار باشد که این خود نیاز به این دارد که عواملی که در بهبود یا ضعف در عملکرد نقش دارند شناخته و مدیریت شود. هر فرد دارای خصوصیاتی می باشد که در فرایند آموزش و یادگیری به همراه خود دارد و از انها در جهت هدف خود سود می جوید. در طی یک قرن گذشته عملکرد تحصیلی و ارتقاء آن یکی از مسائل مهم روان شناسی و علوم تربیتی بوده است (۳). در هر نظام آموزشی میزان عملکرد تحصیلی یکی از شاخص های موفقیت در فعالیت های علمی است (۶). یکی از مشکلات ما در مدارس، روش چگونه عرضه کردن مفاهیم ، دانش و معلومات مدون در کتاب هامی باشد که معمولابه صورت نظری و متکی به حافظه و سطحی می باشد که موجب ترویج سبک انفعالی در تعلیم و تربیت می شود. خوشبختانه این سنت انفعالی در حال دگرگونی است و اکثر کشورها در حال آزمودن روش های مختلف آموزشی هستند. دردهه های اخیر الگوهای تدریس برای استفاده از راهبردها و روشها تدوین یافته است که به شاگردان کمک می کند تا به عنوان افراد رشد یابنده بر توانایی تفکر روشن و اندیشمندانه خود بیفزایند و مهارتها و تعهدات اجتماعی خود را توسعه دهند. آزوبل می نویسد که تدریس موثر در ایجاد انگیزش در دانش آموزان، نقش اساسی دارد. چرا که به وسیله تدریس موثر، یادگیری قابل توجهی حاصل خواهد شد و از رضایتمندی حاصل از چنین یادگیری، دانش آموزان برای یادگیری بیشتر، انگیزه قوی به دست خواهند آورد. امروزه روشهای تدریس بر پایه فعالیت های دانش آموزان پایه گذاری می شود و با هم بودن و تشریک مساعی در امر یادگیری از نیازهای اساسی دانش آموزان به شمار می رود. آموزش هایی که با تفکر و تعمق همراه شوند و یادگیرنده را با مطالبی که باید بیاموزند درگیر کنند. در نهایت منجر به یادگیری های عمیق می شوند و آموزش ها و یاددادنی هایی که به تفکر تلنگر نزنند و یادگیری را تحریک نکنند یادگیرنده را به سطحی نگری سوق می دهند (۸). متاسفانه شیوه های آموزشی سنتی به گونه ای است که بیشتر معلمان حتی جزئیات درس را هم شرح می دهند و جایی برای شک و تردید، اندیشیدن و سوال کردن دانش آموزان نمی گذراند. در این سیستم ها، کنجکاوی، فرضیه سازی، تبادل نظر، تجزیه وتحلیل مسائل ، استفاده از منابع علمی و آموزشی و. . . عملا کاربرد ندارد. در نتیجه ، دانش آموزان به حضور مطالب درسی و مطالعه ی سطحی عادت می کنند و چون نظام امتحانات هم بر محفوظات مبتنی است ، دانش آموزان کمتر به استدلال و به کارهای فکری و ابتکار می پردازند، زیرا در عمل با مسئله ای مواجه نمی شوند که به این گونه فعالیت ها نیاز داشته باشد. امروزه بازنگری اهداف مدرسه و تاکید بر جنبه های تربیتی فعالیت های آموزشی در مدرسه از هر زمان دیگری ضرورت تر است . استفاده از روش ها و الگوهای تدریس مناسب در رفع این نقیصه ، نقش کلیدی ایفا خواهد کرد (۷). خودپنداره تحصیلی یک عامل مهم در پیشرفت تحصیلی و به طور کلی نگرش کلی فرد نسبت به توانایی های خویش در رابطه با یادگیری آموزشگاهی است . دیدگاه مثبت فرد راجع به خود نه تنها می تواند در یادگیری آموزشگاهی موثر باشد، بلکه این تصور عاملی مثبت در جهت رسیدن به کمال مطلوب در امر تحصیل نیز می باشد. بر عکس دانش آموزی که احساس خوبی در مورد توانایی های خود ندارد و به عبارتی خودپنداره تحصیلی ضعیفی دارد، به ندرت در فعالیت های تحصیلی خود موفق هستند(۱۰). پژوهش های زیادی تایید می کنند که انگیزهی تحصیلی می تواند نشات گرفته از خودپنداره به طور کلی و خودپنداره تحصیلی به صورت ویژه باشد(۱۱). معلم و مربی به عنوان راهنما و عنصر اصلی در تعلیم و تربیت دارای نقش اساسی در فرآیندهای یاددهی - یادگیری است . این نقش از آن جهت مورد توجه است که اهداف نظام آموزشی با هدایت و تدبیر و اهتمام او محقق می شود . طبیعی است که موفقیت معلم در تحقق اهداف تعلیم و تربیت به میزان موثر بودن و جذاب بودن فعالیت ها و شیو های تدریس وی بستگی دارد . به عبارت دیگر بهبود کیفیت آموزشی ، جز از طریق معلمین آگاه ، دلسوز و توانمند در امر تدریس صورت نمی پذیرد . از طرف دیگر دانش آموزان ، از قابلیت ها و توانایی های متفاوتی در زمینه مقولات هوشی برخوردارند ، به دلیل وجود همین تفاوت های فردی میان دانش آموزان ، به معلمان توصیه می شود تا حوزه وسیعی از شیوه های آموزشی را در مورد دانش آموزان خود به کار گیرند . یکی از روش های هدفمند ، جذاب و موثر در آموزش و تدریس که به اصل تفاوتهای فردی توجه لازم دارد ، روش تدریس مبتنی بر ه وش های چندگانه است که به کارگیری آن در کلاس درس می تواند زمینه شکوفا شدن استعدادهای دانش آموزان و تقویت مهارتها و قابلیت های آنان را فراهم آورد .مولفه های روش تدریس نظریه گاردنر به شرح ذیل می باشد(۱۲).
نویسندگان
زینب وحدتی
کارشناسی ارشد تحقیقات آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قاینات