مقایسه نقش زبان شعری و زبان فلسفی در حوزه تعلیم و تربیت (مورد مطالعه سعدی و افلاطون)

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 112

فایل این مقاله در 7 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IICMO15_244

تاریخ نمایه سازی: 19 آبان 1402

چکیده مقاله:

فلسفه همان نفس انگیزه پژوهش و آموزش است و اگر فایدهیی هم از آن ناشی می شود که عمیقا همینطور نیز است از همینلحاظ خواهد بود؛ در واقع هیچ رشتهیی در زمینه آموزش و پژوهش به اندازه فلسفه موثر و کارآمد نمی تواند باشد. در نزدیک سازیفلسفه و ادبیات، ما نه با یک مساله، بلکه به سبب تنوع هریک و خاصه گسترش بسیار وسیع، موضوع ها و دامنه مطالب آنها، به ناچاربا مسائل زیادی روبه رو می شویم. پژوهش حاضر به روش مروری کتابخانه ای انجام شده است که هدف از آن بررسی زبان شعری وفلسفه در تربیت بود. در هر صورت ما در تامل در روابط فلسفه و ادبیات، با طیف خاصی از وجوه تشابه و تفارق آنها سر و کار داریمو احتمالا در هر موردی باید مطابق همان مورد به نتیجه گیری بپردازیم. مثلا با آنچه در این نوشته گفته شد، مسلم است که وضعرمان خاصه اگر مولف آن به نحوی ادعای فلسفه گویی داشته باشد و موقعیت شعر خاصه اگر شاعر برعکس، خواسته باشدزیبایی شعری و محتوای درونی آن را از هر نوع فلسفه باوری، دور نگه دارد- در هر صورت با هم بسیار متفاوت خواهد بود. ولی آنچهبه نحو عملی محرز میتوان تلقی کرد، این است که اگر بتوان قلمرو مشترکی میان فلسفه و ادبیات تشخیص داد، باز به لحاظ ذوقسلیم، رابطه آنها از نوع عموم و خصوص من وجه خواهد بود و این را می توان دلیل موجهی دانست برای اینکه در بحث رابطه احتمالیمیان آنها، در مورد هیچ یک قایل به تفوق انحصاری یکی از آن دو نسبت به دیگری نشویم.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

ساغر آذربار

دانشجو کارشناسی آموزش زبان و ادبیات فارسی علامه طباطبایی ارومیه