مروری بر نقدها و شبهات نظریه تناسخ ملکی با استناد به ادله قرآنی و براهین فلسفی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 342

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

QURCNF02_004

تاریخ نمایه سازی: 11 آبان 1402

چکیده مقاله:

یکی از دغدغه های اداراکی بشر در طول تاریخ تلاش و کوشش مستمر جهت کشف و دستیابی به چیستی، ماهیت و حقیقت انسان بوده که در این راستا رهیافت های علمی و فلسفی متعددی مطرح شده است . براساس یک باور کلی و عمومی وجود انسان در دو ساحت جسمی و روحی تکون یافته و در نتیجه با دو گزاره مواجه می شویم که موضوع، در هر دو گزاره مشترک هستند اما محمول متفاوت.یک گزاره از اوضاع و احوال جسمانی خبر می دهد که در بیشتر حالات سایر موجودات جسمانی نیز در آن شریک هستند و ویژگی بارز آن مرکب بودن،مادی بودن وانقسام پذیری می باشد. در مقابل گزاره دیگری مطرح می شود که فاقد هیچیک از خصوصیات مادی وجسمانی همانند،ترکیب،انقسام پذیری می باشد و مقوله بسیط و مجرد می باشد همانند قوه تفکر و ادراک (حصولی -حضوری) عشق، ایمان، احساس استعلا(کارل گوستاویونگ- روان شناس برجسته غرب-۱۹۶۱-۱۸۷۵) که به عنصری به نام “روح” نسبت داده می شود و بلحاظ نقش و کارکرد آن ، اصالت و حقیقت انسان همان “ ساحت روحانی” است( جان هیک -فلسفه دین) .همچنین حکما و فلاسفه متاله، عرفا ،مفسرین و محد ثین بر مستقل بودن ، اصالت و تجرد روح در هویت انسانی تاکید و اتفاق نظر دارند. عنصر روح در ایات متعدد قران ، از مخلوقات “ امری” و عنصری مستقل و ناهمگون مرتبط با جسم مادی معرفی شده است. (آیات ۱۳ و ۱۴ مومنون) همچنین در آیات (۷الی ۹ سوره سجده و ۲۹ حجر و ۷۲ ص). بر این نکته تصریح و مورد تاکید قرار گرفته است.با این بیان، عنصر روح و کیفیت ارتباط با جسم (ولوج بدوی در کالبدمادی) و نحوه ی مفارقت و خلع از جسم و باز گشت مجدد به بدن ، از قدیم الایام مورد توجه متفکران و اندیشمندان متقدم و متاخر بوده است . یکی از بنیادی ترین و کهن ترین اعتقاد در این حوزه نظریه “تناسخ “است که در برخی ادیان و ایین های اسیایی و برهمایی نظیر هندوئیسم، بودیسم، جینیزم مورد قبول واقع شده وبه آن اعتقاد دارند براساس نظریه بودا: اگر آدمی تمام اعمال خود را بدو ن وابستگی و دلبستگی به دنیا انجام دهد،دوباره متولد نمی شود و پس از مرگ با روح نامتجسد به حیات ادامه می دهد تا به “نیروانا” یا مرتبه ای از وجود که کاملا رها شده از هرگونه رنج و آلام است نایل شود. اما غالب انسانها در چرخه و باز پیدایی متوالی، در قالب و بدن جدید انسان(تناسخ)،حیوان(تماسخ) گیاه(تفاسخ) اشیاء(تراسخ) باز می گردند و این چرخه متوالی حیات و مرگ پیوسته ادامه دارد تا انسان به پالایش روح خویش از تقییدات مادی که یگانه را ه نجات از این چرخه است ، توفیق یابد. این فرآیند در اصطلاح فلسفی “تناسخ ملکی” نامیده می شود.هدف مقاله حاضر ،مروری بر نقدها و شبهات نظریه “تناسخ ملکی”با ادله قرانی و وبراهین فلسفی با روش توصیفی و تحلیلی با رجوع به منابع تفسیری، کلامی و فلسفی مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه ان ،نقد ها و نارسائیهاو پاسخ به شبهات “تناسخ ملکی”تبیین و مشخص می شود.

نویسندگان

غلامرضا فخرو

دانشجوی دکتری تخصصی گروه علوم قرآن و حدیث، واحد سمنان،دانشگاه آزاد اسلامی، سمنان ، ایران

علیرضا صابریان

استاد یار، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی ،واحد سمنان ، دانشگاه آزاد اسلامی ،سمنان ، ایران

مریم آقایی بجستانی

دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی،واحد سمنان،دانشگاه آزاد اسلامی،سمنان ، ایران