بررسی تطبیقی داستان ) کژدم و سنگ پشت( نصرالله منشی و داستان)چاکه له گەڵخراپان( استاد هەژار موکریانی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 190

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICMHSR13_067

تاریخ نمایه سازی: 16 مهر 1402

چکیده مقاله:

انتقال آثار ادبی گاه در حوزه ی واژ ها و موضوعهاست و گاه در حوزه ی تصاویر وقالب های مختلف بیانی و عواطف است. داستانعقرب و لاک پشت که در کلیله و دمنه نصرالله منشی روایت شده است بر دوست بد و پشیمانی از انتخاب دوست بد تآکید دارد،استاد هەژار این حکایت را ترجمه کرده است اما تغییراتی در آن ایجاد کرده است، این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی و با رویکردتطبیقی به بیان شباهت ها و تفاوت های این دو داستان پرداخته است و روشن نموده است که هر دو از عنصر گفت و گو و مکان وتنوع زمان افعال استفاده کرده اند اما تفاوت هایی باهم دارند که می توان اشاره کرد به استاد هەژار اشاره دارد روزی عقربی در آبافتاده بود و توانی نداشت مانند این که خفه شده بود، لاک پشت آبی دلش به حالش سوخت و خواست او را از مردن نجات دهد امانصر الله منشی بیان می کند لاک پشتی بود که با عقربی در نزدیکی همدیگر زندگی می کردند . آن دو به هم عادت کرده بودندروزی از روزها در محل زندگی آنها اتفاقی افتاد و زندگی آنها را به خطر انداخت . آنها مجبور شدند به محل دیگری کوچ کنند . درداستان کلیله و دمنه اشاره دارد که عقرب گفت الان وسط این آب تو را نیش زنم چکار می کنی، لاک پشت گفت:تو این قدر بیرحم وبی انصاف هستی نیشم می زنی ، گفت طبیعت من این است تشکر من نیش زدن است، در داستان استاد هەژار هم بیان میکند وقتی که لاک پشت عقراب را سوار پتشتش کرد عقرب از فرصت استفاده کرد و گفت : تو من را از مرگ نجات دادی، تا میمی میرم متشکر تو هستم دمش را دراز کرد و داخل دستانش قرار داد ، مثل اینکه خواست از او تشکر کند و احساسش را بیان کند. او را نیش زد . هر دو در نتیجه گیری هم با هم اختلاف دارند ، در داستان نصرالله منشی اشاره دارد که آن لاک پشت وقتی سخنانرا از عقرب شنید و او را در آب پرت کرد گفت : .هر چقدر به تو خوبی کنم ، باز هم طبیعت تو وحشیانه است. من نمیخواهم با تودوست باشم . تنها بودن بهتر از آن است که دوستی مانند تو داشته باشم. و دوستی شان به هم خورد ، اما استاد هەژار بیان می کندکه آن عقرب او را نیش زد و هنگام جان دادن لاک پشت می گفت : چرا در حق نامردان ، مردانگی کردم ؟ پس نتیجه گیری آن هاهم متفاوت است . استاد هه ژار به لاک پشت و عقرب صفت انسان داده است که آن ها با هم دست دادند )دمش را دراز کرد و داخلدستانش قرار داد ، مثل اینکه خواست از او تشکر کند و احساسش را بیان کند ( ، به محض داست دادن لاک پشت با دم عقرب، اورا نیش زد . در کلیله و دمنه اشاره نشده است که عقرب او را نیش بزند ، فقط اشاره شده است که می خواست نیشش بزند ، اما درداستان استاد هەژار عقرب آن را نیش می زند و می میرد. دو داستان بیانگر این است که معیار مهمی که در انتخاب دوست باید بهآن دقت کرد، میزان علم و آگاهی و عقل و اندیشه اوست. دوست آگاه و عاقل مایه خوشبختی و سعادت است و در مقابل رفیق نادانو کم عقل اسباب ناراحتی و رنج را فراهم خواهد کرد. زیرا دوست عاقل با دانایی و هوش خویش و آگاهی و معرفتی که دارد در انجام اعمال خود تمام جوانب کار را در نظر دارد که هم برای خود و هم برای نزدیکان و دوستانش نه تنها معضل و مشکلی ایجاد نمیکندبلکه مشکلات موجود را رفع هم می کند. اما دوست نادان با علم اندک و عدم تدبیر و دوراندیشی و استفاده نکردن بجا از عقل واندیشه نه تنها قدرت از میان برداشتن مشکلات را در زندگی ندارد، بلکه با سفاهت خویش موانعی را برای خود و دوستانش در مسیرپیشرفت زندگی ایجاد می کند.

کلیدواژه ها:

نصرالله منشی ، هەژار ، ادبیات تطبیقی ، تطبیق داستان ، بیان شباهت ها و تفاوت های دو داستان.

نویسندگان

طاهر قاسمی

کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمی تهران ،دبیر عربی شهرستان بوکان